English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limited power U اختیارات محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limited U منحصر
limited U مشروط
limited U مقید
pc limited U IBریزکامپیوتر کم قیمت وسازگار با AT
limited U محدود
your vocabulary is limited U شما محدود است
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
sex limited U محدود به جنس
input limited U ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
limited edition U کالای محدود
limited train U قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited objective U هدف محدود
limited monarchy U مشروطه
limited integrator U انتگرال محدود
limited divorce U طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
limited divorce U طلاق محدود
limited objective U هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited war U جنگ محدود وموضعی
limited edition U چاپ محدود
limited edition U فرآوردهی محدود
limited editions U چاپ محدود
limited editions U کالای محدود
limited editions U فرآوردهی محدود
limited partnership U شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
limited partnership U شرکت مختلط غیر سهامی
your vocabulary is limited U وسعت لغت
limited access U محدود
limited train U قطارمحدود
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
limited access road U راه با ورودی محدود
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
maximum limited stress U تنش حداکثر
limited denied war U جنگ محدود
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
run length limited encoding U روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
run length limited recording U ثبت محدود طول اجرا
space charge limited current state U رژیم بار پیرامونی
will power <idiom> U قدرت
power on U روشن کردن
power saw U اره ماشینی
power U قوه یا توان
e. power U قوه مجریه
in power U صاحب مقام
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power saw U دستگاه اره
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
in power U دارای اختیارات
power U برقی
power U دستگاه برقی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U قدرت دیدذره بین
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U برق
will to power U قدرت خواهی
power U توان نیرو
power U برتری
power U قدرت
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
power U زور
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U زور بکاربردن
will-power U قدرت اراده
will-power U عزم راسخ
will-power U تصمیم
will-power U اراده
power U توان
power U نیرو
power U توان برقی
e. power U نیروی اجرایی
power U توان [ریاضی]
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down U قطع نیرو
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U قوه [ریاضی]
power U توانایی
power U انرژی
power U قوه
power U راندن
power U اقتدار و اختیار
power up U برق
power up U روشن کردن
power U دولت
power down U قطع برق خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U قدرت نیرو
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
power U شدت
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
outside power U جریان خارجی
power U توان از دست رفته
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U حذف توان کامپیوتر
power unit U پیش راننده
power supply U مبدل برق
power user U کاربر پیشرفته
power transmission U انتقال قدرت
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power stroke U مرحله قدرت
power structure U ساخت قدرت
power transformer U مبدل تغذیه
power supplay U منبع قدرت
power supplay U منبع تغذیه
power test U ازمون قدرت
power supply U منبع تغذیه
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power supply U منبع انرژی
power system U شبکه نیرو
power surge U برق ناگهانی
power steering U فرمان خودکار
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power politics U سیاست زور
power politics U سیاست جبر زور طلبی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
power turret U برجک برقی
invested with power U دارای اختیار
power shovel U ماشین خاک کش
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power transmission U انتقال انرژی
power shovel U بیل مکانیکی
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source U منبع قدرت
power spectrum U طیف توانی
power supply U تامین کننده برق
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel U سوخت
power function U تابع توان
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power forward U فوروارد قوی
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power factor U ضریب قدرت
power consumption U مصرف قدرت
power consumption U مصرف برق
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power dive U شیرجه
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance U توان استقامت
power factor U ضریب توان
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power installation U تاسیسات جریان قوی
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power outege U قطع قدرت
power outege U قطع برق
power output U توان خروجی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power pack U جعبه تغذیه
power play U نقشه تهاجمی
power play U حمله دسته جمعی
power of reservation U حق اعتراض
power of production U نیروی تولید
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power jack U جک
power law U قانون توانی
power level U تراز توان
power loss U اتلاف توان
power loss U تلف قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
power mains U شبکه جریان قوی
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power turbines U توربینهایقدرت
power cut U خاموشی
power blackout U قطع برق
power failure U قطع برق
power cut U قطع برق
power blackout U رفتن برق
power failure U رفتن برق
power cut U رفتن برق
solar power U نیروی خورشیدی
power outlet U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com