English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
lightning discharge current U جریان تخلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
lightning current U جریان برق
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
lightning U صاعقه
lightning U برق زدن
lightning U اذرخش زدن
lightning U برق
lightning U اذرخش
forked lightning U برق جناغی
lightning rod U میله برق گیر
street lightning U روشنی راه و خیابان
heat lightning U صاعقه
lightning rod U میله برقگیر
lightning rods U میله برق گیر
lightning bug U شب تاب
lightning rods U میله برقگیر
lightning conductor U برقگیر
lightning conductors U برقگیر
forked lightning U برق پیچاپیچ یاشکسته
lightning path U مسیر برق
lightning arrester U برقگیر
He ran like lightning. U او [مرد] مانند صاعقه دوید.
with lightning speed U مانند برق به تندی برق بسرعت برق
lightning switch U کلید انتن
lightning strike U اعتصاباعتراضآمیز
lightning chess U شطرنج سریع
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
lightning switch U کلید برقگیر
lightning arrester U برق گیر
comb lightning arrester U برقگیر شانهای
non arcing lightning arrester U برقگیر بی جرقه
lightning arrester relay U رله برقگیر
aluminium cell lightning arrester U برق گیر الومینیمی
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U مفاصا تصفیه
discharge U پرداخت
discharge U رفع اتهام
discharge U تخلیه بار
discharge U منفصل یااخراج کردن
discharge U ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U دشارژ
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U تادیه کردن
discharge U تادیه
discharge U ابراء
discharge U خالی کردن گلوله
discharge U خالی کردن باتری
discharge U تبرئه
discharge U ازاد کردن
discharge U بده
discharge U انفصال ترشح
discharge U ترشح کردن
discharge U اداء کردن
discharge U مرخص کردن
discharge U درکردن
discharge U خالی کردن
discharge U تخلیه
discharge U برون ریزی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U مرخص کردن پس دادن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U خارج کردن
discharge U گذر حجمی در واحگ زمان
discharge U دبی
coefficient of discharge U ضریب جریان
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
conditional discharge U ازادی مشروط
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
electric discharge U تخلیه الکتریکی
discharge bay U صفحهشارژنشده
internal discharge U تخلیه داخلی
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
impulse discharge U تخلیه ضربهای
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
average available discharge U بده میانگینی دسترس
average available discharge U بده متوسط مفید
average discharge U بده میانگین
average discharge U بده متوسط
spontaneous discharge U شلیک خودانگیخته
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
glow discharge U تخلیه تابناک
general discharge U خاتمه خدمت
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
brush discharge U تخلیه جارویی
honorable discharge U ترخیص محترمانه
utilizable discharge U بده مفید
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
electrical discharge U تخلیه برقی
flood discharge U بده طغیان
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
residual discharge U تخلیه مانده
flaming discharge U تخلیه مشتعل
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
electron discharge U تخلیه الکترونها
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
To dismiss (discharge) someone. U کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
main discharge U تخلیه اصلی
discharge pipe U لولهتخلیه
discharge system U سیستمتخلیه
corollary discharge U تخلیه تبعی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corona discharge U تخلیه کورونا
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge tube U مجرایتخلیه
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
point discharge U تخلیه نقطهای
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge valve U سوپاپ دود
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge voltage U ولتاژ دشارژ
discharge without honor U اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
surging discharge U تخلیه نوشی
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge head U سر لوله
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
order of discharge U حکم تصفیه
order of discharge U حکم برائت ذمه
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
sediment discharge U بده جامد
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
discharge of solids U بده جامد
discharge of chips U تخلیه براده ها
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge of an obligation U سقوط تعهد
absolute discharge آزادی مطلق
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
discharge currect U جریان تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge currect U جریان دشارژ
discharge end U محل تخلیه
discharge end U سمت تخلیه
mutual discharge U مبارات
discharge curve U منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
anuual discharge U بده سالانه
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
glow discharge U تخلیه تابنده
discharge hydrograph U منحنی بده
glow discharge tube U لامپ مشتعل
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
high rate discharge U تخلیه شدید
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
xenon discharge lamp U لامپ تخلیهای گزنون
luminous discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
maximum flood discharge U بده حداکثرطغیان
to discharge someone without honor [from the army] U اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
mistake while in discharge of duty U خطا در حین انجام وفیفه
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
glow discharge cold cathode tube U لامپ مشتعل
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
zero current U جریان صفر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com