Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
life cycle
U
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
life cycle
U
دوره زندگی
life cycle
U
دوره عمر
life cycle
U
دوره عمر یک محصول
life cycle
U
چرخه دوام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
life-cycle
U
چرخه زندگی
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
life cycle of the frog
U
چرخهزندگیقورباغه
Other Matches
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself.
U
زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
cycle
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
U
دور
cycle
U
دوران
cycle
U
سیکل
cycle
U
دوره
cycle
U
چرخه
cycle
U
گردش
cycle
U
دوره عملیات یابازی
cycle
U
سیکل مدار
cycle
U
سواردوچرخه شدن
cycle
U
زمانه
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
U
حلقه
four cycle
U
دارای چهاردور یا دوره
four cycle
U
چهار چرخه
cycle per second
U
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
U
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle
U
تاکت
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle per second
U
هرتس
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
R/W cycle
U
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
R/W cycle
U
CYCLE WRITE/READ
cycle
U
تناوب پریود سیکل
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
: دور
cycle
U
دوره گردش
cycle
U
چرخ چرخه
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
U
چرخه زدن
duty cycle
U
چرخه کار
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
estrous cycle
U
دوره فحلی
turnaround cycle
U
مدت رفت و برگشت
engine cycle
U
سیکل کاری موتور
vapor cycle
U
سرد زائی مدار بسته
duty cycle
U
دوره کار
duty cycle
U
ضریب کار
execute cycle
U
چرخه اجرا
execution cycle
U
چرخه اجرا
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four cycle engine
U
موتور چهارزمانه
magnetic cycle
U
دوره مغناطیسی
flow cycle
U
سیکل جریان کار
flow cycle
U
مدار ترتیب کار
magnetic cycle
U
منحنی هیسترزیس
fetch cycle
U
چرخه واکشی
training cycle
U
مرحله اموزش
display cycle
U
چرخه نمایش
design cycle
U
چرخه طراحی
cycle stock
U
موجودی فعال
cycle stealing
U
حلقه ربایی
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing
U
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing
U
مدت چرخه
cycle stealing
U
چرخه دزدی
cycle spanner
U
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
magnetic cycle
U
فرایندمدار مغناطیسی
cycle of water
U
گردش اب در طبیعت
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle time
U
مدت چرخه
cycle track
U
راه دوچرخه رو
cycle time
U
مدت چرخه زمان چرخه
cycle time
U
زمان سیکل
cycle time
U
زمان دوره
cycle time
U
زمان تناوب
cycle time
U
زمان
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time
U
زمان رفت و برگشت
cycle time
U
زمان تناوب عمل
cycle of the room
U
دورقمر
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
rankin cycle
U
سیکل رانکین
tempering cycle
U
دوره بازپخت
procurement cycle
U
دوره خرید
number of cycle
U
تعداد تناوبها
number of cycle
U
تعداد دوره ها
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
minor cycle
U
چرخه خرد
reset cycle
U
چرخه باز نشانی
search cycle
U
چرخه جستجو
juglar cycle
U
دور ژوگلار
kilomega cycle
U
یک بیلیون سیکل در ثانیه
kitchin cycle
U
دور کیچین
kondratieft cycle
U
دور کندراتیف
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
storage cycle
U
سیکل انباره
storage cycle
U
چرخه انباره
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
staticizing cycle
U
سیکل ایستاسازی
minor cycle
U
خرد چرخه
menstrual cycle
U
عادت ماهانه
menstrual cycle
U
چرخه قاعدگی
hydraulic cycle
U
گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle
U
مدار هیدرولوژی
gramdfather cycle
U
چرخه پدر بزرگ
machine cycle
U
چرخه ماشین
motor cycle
U
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
game cycle
U
دورههای عملیاتی بازی جنگ
trade cycle
U
دور تجاری
trade cycle
U
دوره فعالیت تجاری
hydrologic cycle
U
چرخه اب
water cycle
U
چرخه اب
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
memory cycle
U
چرخه حافظه
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle
U
چرخه بزرگ
major cycle
U
بزرگ چرخه
thermodynamics cycle
U
سیکل ترمودینامیک
idling cycle
U
سیکل بی باری
hysteresis cycle
U
حلقه پسماند
training cycle
U
سیکل اموزشی
cycle of the room
U
گردش ماه
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
carbon cycle
U
سیکل کربن
game cycle
U
دوره بازی
business cycle
U
معادل cycle trade
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
exercise cycle
U
دوچرخهثابت
business cycle
U
دور کسب وکار
business cycle
U
دور اقتصادی
business cycle
U
دور تجاری
business cycle
U
دور بازرگانی
budget cycle
U
مراحل بودجه
budget cycle
U
گردش بودجه
cycle lock
U
قفلدوچرخه
occupancy cycle
U
دوره سکونت
activity cycle
U
چرخه فعالیت
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
carnot cycle
U
سیکل کارنو
carnot cycle
U
چرخه کارنو
cycle of everts
U
دورحوادث
cycle car
U
اتوموبیل دوچرخهای
cycle milling
U
دستگاه فرز پاندولی
continous cycle
U
گردش دائمی
continous cycle
U
دوره بی وقفه
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
cycle of operation
U
جریان عمل جنگ افزار
refresh display cycle
U
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
mixed cycle engine
U
موتور سرسرخ
gas cycle reactor
U
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
born haber cycle
U
چرخه بورن- هابر
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
internal cycle time
U
زمان چرخه داخلی
high cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
current asset cycle
U
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
citric acid cycle
U
چرخه سیتریک اسید
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
computer processing cycle
U
چرخه پردازش کامپیوتر
data processing cycle
U
چرخه پردازش داده
variable cycle engine
U
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
arresting system cycle time
U
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
open cycle reactor system
U
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
motor-assisted pedal cycle
[British English]
U
دوچرخه موتوردار
life
U
شور و نشاط
mean life
U
عمر میانگین
Not on your life !
U
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Not on your life.
<idiom>
U
مطمئنا نه
take one's own life
U
خودکشی کردن
still life
U
تصاویراشیاء بی جان
the a of life
U
شام عمر
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
still life
U
طبیعت بیجان
life
U
عمر رمق
to g. out life
U
جان دادن
life
U
جان
life
U
دوران زندگی
That's (just) the way it
[life]
goes.
U
زندگی حالا اینطوریه.
[اصطلاح روزمره]
life
U
موجود
life
U
دوام
life
U
مدت
life like
U
واقع نما
life less
U
بی ابادی
life less
U
بیروح
life less
U
بیجان
life
U
موجودات حبس ابد
life
U
نفس
life
U
حیات
life
U
زندگی
mean life
U
عمر متوسط
still life
U
نقش اشیاء
to g. out life
U
مردن
life right
U
حق عمری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com