English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
letter-bomb U بمب نامهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
i wrote letter a letter U هی کاغذ نوشتم
Get the letter to him . Have the letter handed to him. U نامه را بدستش برسان
Read out the letter. Read the letter aloud. U نامه را بلند بخوان
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb U بن بست
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
H-bomb U بمب هیدروژنی
A-bomb U بمباران اتمی کردن
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb U بمب اتمی
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U بمب
bomb U نارنجک
bomb U بمباران کردن
bomb U مخزن
bomb U شکست فاحش
bomb U غیر رسمی از بین رفتن
bomb U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb U زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb U بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
bomb factory U مکانغیرقانونیساختبمب
incendiary bomb U بمب اتش زا
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
an incendiary bomb U بمب اتش زا یا اتش انگیز
petrol bomb U نوعیبمببنزینی
atom bomb U بمب اتمی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
parcel bomb U بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
car bomb U بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
hydrogen bomb U بمب هیدروژنی
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
fusion bomb U بمب فوزیونی
fission bomb U بمب شکافت
fission bomb U بمب هستهای
fission bomb U بمب اتمی
fire bomb U بمب اتش افروزبنزینی
depth bomb U بمب زیرابی
depth bomb U بمب عمل کننده در زیر اب
fusion bomb U بمب ذوب کننده
gas bomb U بمب گازی
glide bomb U بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
bomb proof U ضد بمب
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
roadside bomb U بمب دست ساز
fire bomb U بمب اتش زا
plastic bomb U بمب پلاستیکی
cluster bomb U تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb U کلاستر
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
cluster bomb U مین خوشهای
cluster bomb U یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U لوستر چندشاخه شمش
para bomb U بمب چتردار
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
time bomb U بمب ساعتی
bomb disposal U از کار انداختن بمب
cluster bomb U خوشه
cluster bomb U دسته
plastic bomb U بمب خمیری
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
neutron bomb U بمب نوترونی
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
cluster bomb U گروه
cluster bomb U سنبله دسته کردن
cluster bomb U اویز چند شاخه
bomb disposal U تخریب بمب
cluster bomb U قالب
smoke bomb discharger U تخلیهبمبدوددار
bomb damage assessment U تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb sighting system U سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release point U نقطه رهایی بمب
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line U خط رهایی بمب
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
To burst ( exploded) a bomb. U بمب ترکاندن
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
to the letter <adv.> U نکته به نکته
to a. letter U فرستادن
to the letter U طابق النعل بالنعل
to the letter <idiom> U طبق قانون
letter of a U اطلاع نامه
letter of a U اگاهی نامه
letter no U نامه شماره 5
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
letter U نامه
letter for letter <adv.> U نکته به نکته
letter for letter <adv.> U مو به مو
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته
letter U سند
letter U معرفی نامه
letter U نویسه
letter U باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter U معرفت دانش
letter U اثارادبی
letter U کاغذ ادبیات
letter U حرف الفباء
letter U مراسله
to the letter <adv.> U مو به مو
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
letter U حرف
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
letter U حرف چاپی
letter writer U کاغذ نویس
letter writing U نامه نگاری
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
omission of a letter U انداختن یا حذف یک حرف
letter of dismissal U انفصال
letter of dismissal U انقضا
referring to your letter of U با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
letter writer U نامه نویس
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
letter writer U نامه نگاری
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
letter-bombs U بمب نامهای
letter writer U کتاب
letter of dismissal U الغا
the original letter U عین نامه
registered letter U نامه سفارشی
repetitive letter U یات آدرس
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
repetitive letter U نوشته شده است
scarlet letter U حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
red letter U با حروف قرمز
sea letter U سند بیطرفی کشتی
send a letter U نامهای بفرستید
send a letter U کاغذ بدهید
recredential letter U recredential
take this letter to the post U این نامه راببرید به پستخانه
the letter is urgent U نامه فوری است
the letter of the law U لفظ یا نص قانون
the letter of the law U عبارت قانون
the letter of the law U نص یا لفظ شریعت
letter of dismissal U بطلان
small letter U حرف ریز
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
chain letter U نامهی زنجیری
The letter is addressed to you . U نامه بعنوان شما نوشته شده است
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
I read through the letter. U من این نامه را کاملا میخوانم.
He signed with the letter U امضاء با حرف او
letter of reference U معرفی نامه
Has a letter arrived for me? U آیا برای من نامه ای رسیده است؟
to kern a letter U فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
letter of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اختیار نامه
letter of attorney U وکالت نامه
This letter has been tampered with . U در این نامه دست برده شده
The letter is in his own handwriting . U نامه بخط خودش است
four-letter word U واژهیچهار حرفی
four-letter word U واژهی قبیح
four-letter words U واژهیچهار حرفی
four-letter words U واژهی قبیح
letter of reference U توصیه نامه
letter opener U سرنامهبازکن
letter scale U مقیاسنامهها
letter of dismissal U خاتمه
letter of dismissal U رها سازی
letter of dismissal U متارکه
To mail a letter. U نامه ای رابه پست انداختن
I have just received your letter. U کاغذت تازه به دستم رسیده است
letter of dismissal U ترک
Letter of recommendation. U توصیه نامه
letter of attorney U وکیل
letter carrier U نامه رسان پستچی
letter card U کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
letter drop U صندوق پست
letter box U صندوق پست
letter balance U ترازوی نامه کشی
letter book U کتاب رونوشت
letter book U رونوشت نامه
in letter and in spirit U از حیث نص و معنی هردو
in letter and in spirit U لفظاومعنا
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
letter carrier U چاپار
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
letter of attorney U نیرو
letter of agreement U موافقتنامه
letter of advice آگهی
letter of admission U اقرارنامه
letter missive U امریه
letter missive U اجازه نامه ابلاغیه
letter missive U امر نامه
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
letter head U سر کاغذ
letter founder U حروف ریز
i am in receipt of your letter U نامه شما واصل گردید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com