English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
letter carrier U نامه رسان پستچی
letter carrier U چاپار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
i wrote letter a letter U هی کاغذ نوشتم
Get the letter to him . Have the letter handed to him. U نامه را بدستش برسان
Read out the letter. Read the letter aloud. U نامه را بلند بخوان
carrier U مشابه 1595
carrier U ارسال داده ساده
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U موسسه حمل و نقل
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U نامه بر
carrier U باربر
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U دستگاه کاریر
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U موج حام-ل
carrier U حامل
carrier U carrier aircraft
carrier U ترک بند
carrier U مکاری
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U حمل کننده
carrier system U سیستم حامل
carrier wave U موج حامل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier handle U دستگیره حمل
carrier gas U گاز حامل
carrier frequency U فرکانس موج حامل
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier handle U دسته حمل
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
battery carrier U شاسی باتری
image carrier U حامل تصویر
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect U کشف حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
fuse carrier U فیوزگیر
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
data carrier U حامل داده
data carrier U داده بر
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier U مکاری
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
hod carrier U ناوه کش
color carrier U حامل رنگ
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
common carrier U گاراژ دار
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier U متصدی حمل ونقل
data carrier U حامل داده ها
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
oxygen carrier U اکسیژن بر
personnel carrier U نفربر
personnel carrier U خودرو نفربر
puck carrier U گوی دار
sound carrier U حامل صوت
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
troop carrier U نیرو بر
video carrier U حامل ویدئو
water carrier U دلو
weapon carrier U حامل جنگ افزار
lumber carrier U کشتی تیر بر
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
carrier pigeon U کبوتر قاصد
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
carrier pigeons U کبوتر قاصد
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
air carrier U شرکت ترابری هوایی
ammunition carrier U مهمات بیار
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
suit carrier U پوششکتوشلوار
piton-carrier U میخحامل
log carrier U حاملچوبگرد
breech block carrier U الات متحرک
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
breech block carrier U حامل کولاس
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
carrier color signal U پیام رنگی حامل
carrier color signal U پیام رنگ تابی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
letter of a U اطلاع نامه
to the letter U طابق النعل بالنعل
to a. letter U فرستادن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
to the letter <idiom> U طبق قانون
letter no U نامه شماره 5
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
letter U نامه
to the letter <adv.> U نکته به نکته
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
letter U حرف چاپی
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
to the letter <adv.> U مو به مو
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
letter U مراسله
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U حرف الفباء
letter for letter <adv.> U مو به مو
letter U اثارادبی
letter for letter <adv.> U نکته به نکته
letter U حرف
letter U معرفی نامه
letter U سند
letter U نوشته
letter of a U اگاهی نامه
letter U نویسه
letter U کاغذ ادبیات
letter U معرفت دانش
letter U باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
take this letter to the post U این نامه راببرید به پستخانه
to readdress a letter U عنوان نامهای را عوض کردن
the letter is urgent U نامه فوری است
letter of dismissal U انفصال
the letter of the law U لفظ یا نص قانون
letter of dismissal U خاتمه
the original letter U عین نامه
the letter of the law U نص یا لفظ شریعت
the letter of the law U عبارت قانون
referring to your letter of U با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
small letter U حرف ریز
letter of dismissal U الغا
omission of a letter U انداختن یا حذف یک حرف
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
letter of dismissal U بطلان
letter writing U نامه نگاری
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
letter of dismissal U انقضا
send a letter U نامهای بفرستید
recredential letter U recredential
send a letter U کاغذ بدهید
sea letter U سند بیطرفی کشتی
scarlet letter U حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
repetitive letter U نوشته شده است
repetitive letter U یات آدرس
registered letter U نامه سفارشی
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
red letter U با حروف قرمز
letter writer U نامه نگاری
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
The letter is addressed to you . U نامه بعنوان شما نوشته شده است
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
He signed with the letter U امضاء با حرف او
I read through the letter. U من این نامه را کاملا میخوانم.
letter of reference U توصیه نامه
letter of reference U معرفی نامه
to kern a letter U فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
Has a letter arrived for me? U آیا برای من نامه ای رسیده است؟
letter of attorney U وکالت نامه
letter of attorney U اختیار نامه
This letter has been tampered with . U در این نامه دست برده شده
The letter is in his own handwriting . U نامه بخط خودش است
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
chain letter U نامهی زنجیری
four-letter word U واژهیچهار حرفی
four-letter word U واژهی قبیح
four-letter words U واژهیچهار حرفی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com