English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lead covered cable U کابل با غلاف سربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
be covered U کلاه برسر بگذارید
covered way U راهسرپوشیده
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
covered forge U کوره دیواری
covered space U فضای سر پوشیده
silk covered U سیم ابریشم پوش
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered space U فضای پوشیده
covered position U موضع پوشیده
covered electrode U الکترود پوشش دار
covered approach U راه نفوذی پوشیده
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach U مسیر پوشیده
covered dovtail joint U درز دم چلچلهای تو کار درز دزدی
covered storage area U منطقه انبار مسقف
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
double silk covered U سیم با دو روکش ابریشمی
slightly covered sky U آسماناندکیپوشیدهازابر
to be covered by social security U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
rubber covered wire U سیم با روکش لاستیکی
covered bogie truck U کامیونواگنتختسرپوشیده
covered parapet walk U گذرگاهسنگرسرپوشیده
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
have her cable U لنگر جواب دادن
cable way U سیم یا کابل نقاله
d.c. cable U کابل جریان دائم
bx cable U لوله ب ایکس
cable way U مسیر کابل
cable way U راه اهن برقی
cable کابل
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable U مفتول فلزی بافته
cable U طناب فلزی
cable U تلگراف کردن
cable سیم
cable U شاه سیم
cable U سیم تلگراف
cable U طناب سیمی
cable U تلگراف
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable U واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U هادی
cable U اتصال در انتهای کامل
cable U وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable U تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable U اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
lead in U چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
it is my lead U نوبت من است
it is my lead U دست من است
lead in U منتج
lead off U اغاز کردن
lead on U وانمود کردن
to lead off U پیش قدم شدن
lead in U مدار هادی اشتعال
lead in U مداررابط انفجار
to lead off U اغازکردن
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
to take the lead U ریاست کردن
to take the lead U پیشقدم شدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
lead through U تعویض سرپرست
to lead the way U پیشقدم شدن
to lead away U اغوا کردن
lead the way U پیشقدم شدن
to lead a U سرگردان کردن
lead on U ترغیب کردن مشتبه کردن
lead on U تشویق کردن
lead can U بادامک راهنما
to lead a U گمراه کردن
lead off U پیشقدم شدن
What came of it ? where did it lead to ? U با لاخره کا ربکجا کشید ؟
lead U :سرب
lead U سرب
lead U رابط برق
lead U زاویه سبقت
lead U رهبری کردن راهنمایی
lead U هدایت کردن بست اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
lead U سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead U سبقت هادی
lead U غلاف هادی
lead U تقدم
lead U فلز سرب
lead U راه اب
lead U پیش افت
lead U منجر شدن
lead U شاقول گلوله
lead U رنگ سربی
lead U سرب پوش کردن
lead U سرب گرفتن باسرب اندودن
lead U : راهنمایی رهبری
lead U هدایت
lead U سرمشق تقدم
lead U مدرک
lead U رهبری کردن
lead U بردن
lead U راهنمایی کردن هدایت کردن
lead U سوق دادن بران داشتن
lead U جلو بردن تیر از هدف
lead U Pb :symb
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead U به سر بردن
lead-up U مقدمه
lead-up U تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead up U مقدمه
lead up U تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead-in U سیم انتن
lead U رهبری
lead U سیر هدایت الکتریکی
lead on <idiom> U تشویق موزیانه
lead off <idiom> U شروع کردن ،باز کردن
lead U پرش طول یا پرش یانیزه با پای معین
lead U کابل هادی
lead U هادی
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
ignition cable U سیم سیستم جرقه زنی
microphone cable U کابل میکروفن
quadoed cable U کابل چهارسیمه
junction cable U کابل اتصال
insulated cable U کابل عایق بندی شده
insulated cable U کابل عایق شده
quadded cable U کابل چهار سیمی
main cable U کابل اصلی
telecommunication cable U کابل ارتباطی
mains cable U کابل شبکه
microphone cable U سیم میکروفن
multicore cable U کابل افشان
multicore cable U کابل چند رشتهای
multiple cable U کابل چند رشتهای
outgoing cable U کابل خروجی
phantomed cable U کابل چهار سیمی
lighting cable U کابل نور روشنایی
power cable U کابل قدرت
power cable U کابل جریان قوی
cable railways U تراموای
ribbon cable U کابل نواری
measuring cable U کابل سنجش
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cable railways U ترن کابلی
cable railway U ترن کابلی
cable railway U تراموای
underground cable U کابل زیرزمینی
Type cable U مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable U میکرون
Type cable U دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable U دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
brake cable U سیمترمز
cable distributor U قسمتکابلقرقرهایپیچشده
cable tail U انتهای سیم
cable television U تلویزیونکابلی
transmission cable U کابلانتقال
throttle cable U کابلساسات
starting cable U کابلراهاندازی
gear cable U کابلچرخدنده
electricity cable U کابلالکتریسیته
cable stitch U بافتمارپیچ
cable sleeve U محلاتصالکابل
Type cable U چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
supply cable U کابل تغذیه
subscriber's cable U کابل اتصال
subscriber's cable U کابل مشترک
starter cable U کابل استارتر
snub cable U ناگهان ترمز کردن
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
sheating of cable U پوشش کابل
sheathed cable U کابل زرهی
sheathed cable U کابل غلاف دار
sheathed cable U کابل زره دار
suspension cable U کابل اویزان
suspension cable U کابل معلق
twin cable U کابل دو قلویی
trunk cable U کابل ارتباطی
trunk cable U کابل ترانک
trailing cable U کابل برق روکش دار
tiers of cable U سیم کابل حلقه شده
three core cable U کابل سه رشتهای
telephone cable U کابل تلفن
telegraph cable U کابل تلگراف
tape cable U کابل نواری
service cable U کابل مصرف کننده
caoxial cable U سیم هم مرکز
cable holder U gypsy : syn
cable holder U دوار زنجیر
cable head U سر کابل
cable guard U نگهدارنده کابل
cable grip U چنگال کابل
cable duct U لوله محافظ کابل برق
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable core U سیم کابل
cable connector U دو شاخه کابل
coaxial cable U سیم هم مرکز
flexible cable U کابل خم پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com