English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lattice translation operation U عمل انتقال شبکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
translation U ترجمه
translation U انتقال
translation U حرکت انتقالی
translation U انقال
translation U پچواک تفسیر
translation U برگردان
translation U جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
an a translation U ترجمه درست
translation U تبدیل
translation U ترجمه
translation U معنی
translation agency U دارالترجمه
machine translation U ترجمه ماشینی
mechanical translation U ترجمه ماشینی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
frequency translation U تبدیل فرکانس
translation agency U دفتر ترجمه
algorithm translation U ترجمه الگوریتم
code translation U رمزبرگرداندن
address translation U ترجمه ادرس
translation agency U موسسه ترجمه
translation wave U موجبرگردان
translation bearing U یاتاقان انتقالی
translation tables U جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
dynamic address translation U ترجمه پویای ادرس
fortran translation process U فرایند ترجمه فرترن
lattice U تیر مشبک
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice U کار مشبک
lattice U شبکه
lattice U شبکه بندی شبکه کاری
lattice U توری منظم
lattice polarization U قطبش شبکه
atomic lattice U شبکه اتمی
lattice matrix U ماتریس
lattice parameter U پارامتر شبکه
lattice network U شبکه توری منظم
lattice point U نقطه شبکه
lattice mast U دکل مشبک
ionic lattice U شبکه یونی
crystal lattice U شبکه بلورین
fcc lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
fcc lattice U lattice face-centeredcubic
bravais lattice U شبکه براوه
dynamic lattice U شبکه پویشی
distorted lattice U شبکه واپیچیده
cubic lattice U شبکه مکعبی
crystal lattice U شبکه بلور
crystal lattice U شبکه کریستالی
lattice analogy U روش قیاس به تیر مشبک
lattice bridge U پل نردهای
lattice bridge U پل شبکهای
lattice ion U یون شبکه
lattice imperfection U ناکاملی شبکه
bcc lattice U lattice body-centeredcubic
bcc lattice U شبکه مکعبی پر
lattice grider U تیر مشبک
lattice girder U تیر حمال مشبک
lattice energy U انرژی شبکه
lattice dynamic U دینامیک شبکه
lattice defect U نقص شبکه
lattice constant U ثابت شبکه
crystal lattice U شبکه بلوری
lattice position U محل شبکه
lattice resistivity U مقاومت ویژه شبکه
lattice vacancy U تهیجای شبکه
lattice vibration U ارتعاش شبکه
lattice work U شبکه کاری
lattice work U شبکه بندی
oblique lattice U شبکه مایل
rhombohedral lattice U شبکه لوزوجهی
space lattice U شبکه فضائی
space lattice U شبکه فضایی
specific lattice U شبکه ویژه
square lattice U شبکه مربعی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
Lattice [order] U توری [ترتیب] [ریاضی]
lattice tower U برج مشبک
lattice tower U دکل مشبک
lattice windows U پنجره مشبک
lattice windows U شباک
Lattice [order] U شبکه [ریاضی]
lattice window U پنجره مشبک
lattice window U شباک
lattice spacing U فاصله شبکه
lattice site U جایگاه شبکه
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
wooden lattice work U شبکه کاری چوبی
lattice point group U گروه نقطهای شبکه
wooden lattice work U گره سازی
lattice suspension bridge U پل اویزشی مشبک
spin lattice intraction U بر هم کنش اسپین شبکه
simple cubic lattice U شبکه مکعبی ساده
lattice heat conductivity U رسانندگی گرمایی شبکه
lattice heat capacity U فرفیت گرمایی شبکه
lattice suspension bridge U پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
lattice thermal resistivity U مقاومت ویژه گرمایی شبکه
lattice woung coil U پیچک مشبک
body centered cubic lattice U شبکه مکعبی مرکز پر
face centered cubic lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
body centered cubic space lattice U شبکه فضاویی مکعبی با مرکزحجمی
closo packed hexagonal space lattice U شبکه فضایی شش وجهی
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
to come into operation U قابل اجراشدن
to come into operation U بکار افتادن
operation U عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation U کار
to come into operation U دایر شدن
operation U کار کردن
not operation U عمل نقض
not operation U عمل نفی
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation immediate U اقدام سریع
operation U درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
or operation U عمل یا
operation U سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation U بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation U بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation U ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation U مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
operation U دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation U عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation U عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
operation U فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation U به اجرا
operation U گردش جنبش
operation U کارکرد
operation U وابسته به عمل عملکرد
operation U بهره برداری
operation U عملکرد
operation U عمل
operation U عمل جراحی عمل
operation U عملیات
come into operation U قابل اجرا شدن
operation U گردش
co-operation U کار مشترک
operation U گرداندن
to come into operation U قابل اجرا شدن
to come into operation U کاربرد پذیر شدن
to come into operation U قانون شدن
to come into operation U قانونی درست شدن
co-operation U همکاری مشترک
operation U عمل کردن
operation U به کارانداختن
operation U عمل جراحی
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
one way only operation U عملکردتنها یک طرفه
one way only operation U عملکرد فقط یک طرفه
operation U کارکردن با یک وسیله
either way operation U ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته
operation U اداره
operation code U رمز عمل
pseudo operation U عملواره
pseudo operation U شبه عمل
privieged operation U عمل ممتاز
point operation U عمل نقطهای
parallel operation U عملیات موازی
operation decoder U عمل شناس
operation decoder U عمل گشا
operation research U پژوهش عملیاتی
operation code U رمزالعمل
operation manager U مدیر عملیات
operation center U مرکز عملیات
operation of contract U نفوذ قرارداد
operation order U دستور عملیاتی
operation order U دستورعملیات
operation overlay U کالک عملیات
operation overlay U کالک عملیاتی
operation map U نقشه عملیات
operation research U تحقیق درعملیات
parallel operation U عملکرد موازی
operation annexes U پیوستهای عملیاتی
operation code U کد عملیاتی
operation map U نقشه عملیاتی
parallel operation U عمل موازی
transformer operation U عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
two way alternate operation U عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
unary operation U عمل یگانی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
unattended operation U عملکرد بی مراقب
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
unattended operation U عملکردبی مراقب
operation keys U کلیدهایعملیات
A surgical operation . U عمل جراحی
binary operation U عمل دوتایی [ریاضی]
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
transfer operation U عمل انتقال
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
the four fundamental operation U چهارعمل اصلی
ready for operation U اماده کار
rescue operation U عملیات نجات
revenue operation U عملکرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com