Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ladies-in-waiting
U
ندیمه ملکه
ladies-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
ladies-in-waiting
U
خادمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
First Ladies
U
زن رئیس جمهور
First Ladies
U
زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
First Ladies
U
پیش کسو
ladies
U
بانو
ladies
U
خانم
ladies
U
زوجه
ladies
U
رئیسه خانه
First Ladies
U
زن فرماندار ایالت
your good ladies
U
خانم شما یا زن شما
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' room
U
مستراح زنانه
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
lords and ladies
U
قلقاس
to make place for ladies
U
جا
to make place for ladies
U
برای بانوان بازکردن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
What are you waiting for ?
U
معطل چه هستی ؟
to keep any one waiting
U
کسیرا چشم براه
no waiting
U
توقف ممنوع
to keep somebody waiting
U
کسی را معطل نگه داشتن
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
waiting
U
چشم براه
waiting
U
منتظر
To keep someone waiting .
U
کسی را معطل کردن
maid in waiting
U
ندیمه
lady in waiting
U
ندیمه ملکه
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
waiting game
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting games
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting-room
U
اطاق انتظار
waiting lists
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting-room
U
اتاق انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
lady in waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting
U
خادمه
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
lady-in-waiting
U
خادمه
lady-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting
U
ندیمه ملکه
waiting list
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting delay
U
تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
waiting room
U
اطاق انتظار
waiting state
U
وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
waiting time
U
زمان انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
We are waiting for the rain to stop .
معطل بارانم که بند بیاید
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com