Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jammed
U
مربا
jammed
U
فشردگی
jammed
U
چپاندن
jammed
U
فروکردن
jammed
U
گنجاندن
jammed
U
متراکم کردن
jammed
U
شلوغ کردن
jammed
U
بستن
jammed
U
مسدودکردن
jammed
U
وضع بغرنج
jammed
U
پارازیت دادن
jammed
U
گیر کردن
jammed
U
سفت شدن
jammed
U
مانع مخابره شدن
jammed
U
پخش پارازیت کردن در مدار
jammed
U
سد گیرنده پاس
jammed
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
jammed
U
مسدود کردن پارازیت
jammed
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed
U
توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The door is jammed.
در گیر کرده است.
The door is jammed.
در باز نمیشود.
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
The window is jammed.
پنجره گیر کرده است.
The ship jammed in the ice .
U
کشتی میان یخها گیر کرد
The elevator has jammed on the tenth floor.
U
آسانسور درطبقه دهم گیر کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com