Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is four times my size
U
چهاربرابر
it is four times my size
U
من است چهارتای من است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
size up
<idiom>
U
بسته به شرایط ،برانداز کردن
size
U
بزرگی
size
U
به اندازه کردن
size
U
اهار زدن
size
U
وسعت
size
U
بر اورد کردن
size
U
چسب زنی اهارزدن
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size
U
قالب
size
U
مقدار
size
U
اندازه بعدساختمان
(the) size of it
<idiom>
U
به شکلی که است
what is your size?
U
شما چیست
what is your size?
U
اندازه
to size up
U
را براوردکردن
that is about the size of it
U
حقیقت امراین است
that is about the size of it
U
همینطور است
over size
U
بزرگتر از اندازه
of an out size
U
دارای اندازه غیر معمل
of an out size
U
بیرون از اندازه
to size up
U
اندازه
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
U
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
اندازه
size
U
چسب زدن
size
U
قد
at all times
U
همیشه
at times
U
گاه گاهی
at times
U
گاه گاه
three times two is six
U
سه دو تاشش تا
times
U
زمانه
times
U
ایام
at all times
U
درهمه اوقات
three times two is six
U
3دفعه 2 شش میشود
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
times
U
زمان
behind the times
<idiom>
U
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
How many times do I have to tell you that …
U
چند بار باید به شما بگویم که ...
One must keep up with the times.
U
باید با زمان آهنگ بود
times
U
گاه
times
U
فرصت مجال
times
U
هنگام
behind the times
U
کهنه
times
U
ضربدر
[ریاضی]
behind the times
U
بی خبراز
times
U
متقارن ساختن
many times
<adv.>
U
چندین بار
many times
<adv.>
U
بکرات
times
U
مدروز
times
U
عهد
times
U
وقت معین کردن
times
U
مدت
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
many times
<adv.>
U
به تکرار
many times
<adv.>
U
غالب اوقات
Now, of all times!
U
از همه وقتها حالا
[باید پیش بیاید]
!
many times
<adv.>
U
بارها
Three times two is six.
U
سه ضرب در دو می شود شیش.
many times
<adv.>
U
به کرارا
f. times
U
ایام قدیم
many times
<adv.>
U
اغلب
times
U
روزگار
many times
U
چندین بار
times
U
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
times
U
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
times
U
TIفرمان E
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times
U
دفعه وقت چیزی رامعین کردن
times
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times
U
زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
times
U
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
times
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times
U
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
times
U
خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
times
U
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times
U
ثیر قرار میدهد
times
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
times
U
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تایم
times
U
مرورزمان را ثبت کردن
times
U
زمانی موقعی
times
U
ساعتی
times
U
فرصت
times
U
فرصت موقع
eight times
<adv.>
U
هشت بار
[هشت دفعه]
times
U
وقت قرار دادن برای
times
U
وقت
times
U
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
man size
U
اندازه مناسب یک مرد
sample size
U
تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
Pick on someone your own size.
U
برو با هم قدهای خودت طرف بشو
cut down to size
<idiom>
U
ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
minimum size
U
اندازه حداقل
size control
U
کنترل اندازه
nominal size
U
اندازه نامی
neat size
U
اندازه خالص
nuclear size
U
اندازه هسته
nominal size
U
اندازه اسمی
point size
U
برای اندازه گیری نوع یا متن
size stick
U
قالب اندازه گیری
size effect
U
تاثیر اندازه
size tolerance
U
تلرانس اندازه
size constancy
U
ثبات اندازه
type size
U
اندازه فونت
screen size
U
اندازه صفحه
sample size
U
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
sample size
U
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size
U
بزرگی نمونه
sample size
U
حجم نمونه
size stick
U
الت اندازه گیری پا
point size
U
اینچ
trim size
U
اندازه طبیعی
type size
U
اندازه حروف
block size
U
اندازه بلاک
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
full size
U
اندازه طبیعی
accuracy to size
U
دقت اندازه گذاری
accurate to size
U
دقت در اندازه گرفتن
atomic size
U
اندازه اتم
atomic size
U
اندازه اتمی
attack size
U
اندازه تک
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
life-size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
basic size
U
اندازه اصلی
block size
U
اندازه کنده
block size
U
اندازه کندهای
body size
U
اندازه بدن
life-size
U
اندازه واقعی
life size
U
اندازه واقعی
life size
U
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
full size
U
بخ مقیاس یک به یک
full-size
U
اندازه طبیعی
full-size
U
بخ مقیاس یک به یک
pint size
U
پست
pint size
U
کوچک
pint size
U
باندازه سرسنجاق
pint size
U
خرد ناچیز
pint-size
U
پست
pint-size
U
خرد ناچیز
pint-size
U
کوچک
pint-size
U
باندازه سرسنجاق
cut to size
U
به اندازه بریدن
it is the size of a sparrow
U
باندازه یک گنجشک است
lessin size
U
خردتر
fractional size
U
اندازه کسری
of a large size
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
hypostatize or size
U
ذات جدا دانستن
hypostatize or size
U
شخصیت دادن به
hypostatize or size
U
مسلم فرض کردن
it is of a normal size
U
دارای اندازه عادی یا معمولی است
basic size
U
اندازه اولیه
fit size
U
اندازه مناسب
file size
U
اندازه فایل
design size
U
اندازه طرح
design size
U
اندازه نامی
limiting size
U
اندازه محدود
effective size
U
اندازه موثر
lessin size
U
کوچکتر
family size
U
تعداد افراد خانواده
at odd times
U
وقت و بی وقت
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
a lot of times
<adv.>
U
به تکرار
at least four times a week
U
کم کمش چهار بار در هفته
a lot of times
<adv.>
U
اغلب
times without number
U
پی در پی
at odd times
<adv.>
U
در وقت و بی وقت
a lot of times
<adv.>
U
چندین بار
a lot of times
<adv.>
U
بارها
a lot of times
<adv.>
U
غالب اوقات
a lot of times
<adv.>
U
به کرارا
a lot of times
<adv.>
U
بکرات
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
times without number
U
بطور مکرر
in ancient times
U
در روزگار باستانی
nine times out ten
U
غالبا
from immemorial times
U
اززمانی که کسی بیاد ندارد
from immemorial times
U
ازعهد دقیانوس
hard times
U
روزگارسخت
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
hard times
U
هنگام تنگدستی
one hundred times as many
U
صد برابر
one hundred times as many
U
سد چندان
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
times roman
U
تایمز رومن
from immemorial times
U
از زمان خیلی قدیم
dozens of times
U
چندین بار
From the historic times.
U
اززمانیکه تاریخ نشان می دهد
meal times
U
زمان وعده های غذا
dozens of times
U
بسیاربارها
size of a statistical sample
[N]
U
تعداد کل داده های آماری
data word size
U
اندازه کلمه داده
fixed size records
U
رکوردهای با اندازه ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com