English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
ion concentration U غلظت یون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
concentration U تمرکز
concentration U غلظت
concentration U غلیظ سازی
concentration U تراکم
concentration U تمرکز عده ها
concentration U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration U اشباع
concentration U شدت
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp U اردوگاه کار اجباری
concentration camp U بازداشتگاه اسرا
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
concentration camp U بازداشتگاه
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps U اردوگاه کار اجباری
concentration camps U بازداشتگاه اسرا
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
concentration camps U بازداشتگاه
concentration area U منطقه تمرکز اتش
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
concentration cell U پیل غلظتی
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
concentration gradient U گرادیان غلظت
concentration gradient U شیب غلظت
concentration of electron U چگالی الکترون
concentration of fire U تمرکز اتش
concentration of fire U توده کردن اتش
concentration polarization U قطبش غلظتی
concentration ratio U نسبت تمرکز
concentration ratio U نرخ تمرکز
critical concentration U میزان تمرکز بحرانی
data concentration U تمرکز داده
electron concentration U غلظت الکترون
electronic concentration U غلظت الکترون
formal concentration U غلظت فرمال
maximum allowable concentration U حداکثر غلظت مجاز
molar concentration U غلطت مولی
molecular concentration U غلظت مولکولی
period of concentration U زمان تمرکز
period of concentration U در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of concentration U می پیماید
strategic concentration by rail U سیستم پولی فلزی
strategic concentration by rail U نشرمسکوکات فلزی
stress concentration U تمرکز تنش
The convicts are being sent to concentration camps . U محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
concentration U غلظت [شیمی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com