English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intermediate goods U کالاهای واسطهای
intermediate goods U کالاهای واسطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate U کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate U فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate U router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate U فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate U مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate U طبقه میانی
intermediate U عضو میانی
intermediate U متوسط
intermediate U میانه
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
intermediate U در میان واقع شونده
intermediate U واسطه
intermediate U میانجی
intermediate U میانین
intermediate temperature U درجه حرارت متوسط
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contact U کنتاکت واسطه
intermediate contact U کنتاکت میانی
intermediate compound U ترکیب واسطه
intermediate complex U کمپلکس واسطه
intermediate contour U میزان منحنی واسطه
intermediate contrast U تغایر متوسط
intermediate coupling U پیوست واسطه
intermediate exchange U مرکز
intermediate exchange U واسطه
intermediate field U میدان میانی
intermediate field U میدان واسطه
intermediate frequency U فرکانس میانه
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate approach U مسیر تقرب فرعی
intermediate world U عالم برزخ
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
intermediate transformer U مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate terminal U ترمینال میانی
intermediate temperature U درجه حرارت میانی
intermediate switch U کلید صلیبی
intermediate structure U ساختمان داخلی
intermediate storage U انباره واسط
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate band U باند میانی
intermediate amplifier U تقویت کننده میانی
intermediate repeater U تقویت کننده میانی
intermediate anneal U التهاب میانی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
intermediate frequency U فرکانس میانی
intermediate reaction U واکنش واسطه
intermediate oscillation U نوسان میانی
intermediate office U مرکز میانی
intermediate objective U هدف واسطه
intermediate link U حلقه میانی
intermediate layer U قشر واسطه
intermediate layer U لایه میانی
intermediate lampholder U سر پیچ متوسط
intermediate image U تصویر میانی
intermediate phase U فاز میانی
intermediate plate U صفحه میانی
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate hurdler U دونده دو 004 متر با مانع
intermediate product U فراورده واسطه
intermediate product U محصول واسطه
intermediate product U محصول نیم ساخته
intermediate pressure U فشار متوسط
intermediate scale U نقشه مقیاس متوسط
intermediate points U جهات میانی
intermediate transmitter U فرستنده میانی
intermediate hurdles U مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate grid U شبکه کمکی
intermediate hurdle U مانع متوسط
intermediate range U سلاح برد متوسط
intermediate fuse U فیوز میانی
intermediate grid U شبکه واسطه
intermediate sight U توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity U حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
intermediate booster station U ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate frequency breakdown U شکست فرکانس میانی
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
intermediate frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier U فزونساز بسامد واسطه
reactive intermediate species U گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate distribution frame U مقسم میانی
intermediate power transistor U ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency transformer U مبدل بسامد واسطه
intermediate aperiodic circuit U مدار میانی اپریودیک
intermediate frequency transformer U مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency amplification U تقویت فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit U مدار تانک
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
intermediate range ballistic missile U موشک بالستیک میان برد
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
intermediate high voltage line U خط فشار متوسط
goods U امتعه
available goods U کالاهای موجود
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods U کالا
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
goods U کالاها
goods U اجناس
goods U جنس
valuable goods U اشیاء بهادار
valuable goods U اشیاء باارزش
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
white goods U پارچه سفید نخی
stolen goods U مال مسروقه
white goods U حوله سفید ملافه
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
stolen goods U کالای مسروقه
substitute goods U کالاهای جانشین
to boycott goods U تحریم کردن کالا
supporting goods U کالاهای حمایتی
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
the goods in question U کالای موردبحث
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
yard goods U اجناس ذرعی
transport of goods U حمل و نقل بار
transport of goods U رفت و آمد بار
goods wagon U واگنحملکالا
substandard goods U اجناس بنجل
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. U کالای قا چاق
manufactured goods U کالایکارخانهساز
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
on receipt of the goods U برسیدن کالا
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
narrow goods U کاذی باریک
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
heavy goods U ماشین الات سنگین
on receipt of the goods U بوصول کالا
order for goods U سفارش کالا
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
smuggled goods U کالای قاچاق
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U perishables
nondurable goods U کالاهای بی دوام
narrow goods U نوار قیطان
mixed goods U کالاهای مختلط
merit goods U کالاهای ایده ال
merit goods U کالاهای مطلوب
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods U حق حبس کالا
knit goods U کالای کش بافت
knit goods U کش بافت
inwards goods U کالاهای وارداتی
investment goods U کالاهای سرمایهای
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods U کالاهای تولیدی
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
secondhand goods U کالاهای دست دوم
soft goods U کالاهای بی دوام
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
spot goods U کالاهای موجود
spot goods U کالاهای اماده تحویل
staple goods U کالای بسیار ضروری
stolen goods U اموال مسروقه
public goods U کالاهای عمومی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods U کالاهای مولد
producer's goods U مواد تولیدی
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
prohibited goods U اشیاء ممنوع
prohibited goods U کالاهای منع شده
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
d. in second hand goods U دست فروش
collective goods U پارک و غیره
collective goods U مانند جاده
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods U کالاهای جمعی
collection of goods U دریافت کالا
checking of goods U بررسی امتعه
carriage of goods U حمل و نقل کالا
common goods U کالای مورد نیاز عموم
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
complementary goods U کالاهای مکمل
d. in second hand goods U سمسار
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
consumption goods U کالاهای مصرفی
consumer's goods U کالای مصرفی
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
capital goods U دارایی ثابت
capital goods U کالاهای سرمایهای
consumer goods U کالاهای مصرفی
consumer goods U اشیاء مصرفی
luxury goods U کالاهای تجملی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
goods trains U قطار حمل کالا
goods trains U قطار باربری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com