English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interference drag U پسای داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
interference U دخالت
interference U فضولی
interference U تداخل
interference U ممانعت غیرمجاز
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
interference U معارضه
interference U مانع
interference U انترفرنس
interference U تداخل امواج
interference U مداخله
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
interference U اختلال در سیگنال
interference U دست درازی
interference U خش خش
non interference U بر کناری
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
static interference U پارازیت جوی
atmospheric interference U پارازیت جوی
biplane interference U تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
inductive interference U تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
image of interference U تصویر انترفرنس
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
interference characteristic U مشخصه انترفرنس
interference filter U صافی تداخل
interference filter U صافی پارازیت
interference field U میدان انترفرنس
interference field U میدان مزاحم
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
interference vcoltage U ولتاژ پارازیت
constructive interference U تداخل فزاینده
interference eliminator U صافی تداخل
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
interference current U جریان مزاحم
armature interference U اغتشاش ارمیچر
interference wave U موج مزاحم
interference wave U موج انترفرنس
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
interference power U توان پارازیت
interference micriscope U میکروسکوپ انترفرنس
interference meter U ولتمتر انترفرنس
interference limiter U محدودکننده پارازیت
interference level U سطح پارازیت
interference inverter U دیود پارازیت گیر
radio interference U پارازیت رادیویی
interference generator U مولد پارازیت
pass interference U جلوگیری غیر مجاز حریف ازگرفتن پاس
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
interference voltage meter U ولتمتر پارازیت
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
to drag on or out U کشیدن
to drag on or out U ادامه دادن
To drag on and on. U بدرازا کشیدن
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
drag on <idiom> U دراز کردن
drag U روی صفحه نشان داده میشود
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag U اسباب لایروبی
drag U قلاب
drag U لایروبی کردن کشش
drag U اصطکاک
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag U کشش
drag U کشیده شدن
drag U پسا
drag U کشیدن
drag U سنگین وبی روح
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag U کشیدن بزور کشیدن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
drag U کاویدن باتورگرفتن
drag U کشاندن
drag U عمل حرکت دستگاه OUSE
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
broom drag U جاروی شن کش
momentum drag U پسای ممنتم
parastic drag U پسای مزاحم
main drag <idiom> U مهمترین خیابان شهر
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
wire drag U لاروب سیمی
wing drag U پسای بال
wave drag U پسای موج
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
total drag U پسای کل
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
drag link U اتصال کششی
star drag U وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
profile drag U پسای مقطع پسای نیمرخ
profile drag U پسای مزاحم
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
drag coefficient U ضریب پسا
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag scraper U اسکریپر مخزنی
drag roll U غلطک کششی
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag mark U محل فشار
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading U فشار کششی
drag link U عضو کشش
drag coefficient U ضریب رانش
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag hook U قلاب عایق
drag hook U قلاب کشش
drag force U نیروی مقاوم حرکت
drag force U نیروی کششی
engine drag U مقاومت اصطکاک
engine drag U مقاومت مالشی
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag bracing U بست کاری داخلی
drag boat U کرجی لاروب
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag bar U میله اتصال
drag bar U میله کشش
drag axis U محور پسا
cooling drag U پسای ناشی از خنک کردن موتور
induced drag U پسای القاء شده
induced drag U پسای لازم
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag U پسای شکل
drag chain U عایق
hydraulic drag U کشش ابی
drag chain U زنجیرکشش
lift drag ratio U نسبت برا به پسا
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
This caravan will drag on until the last day . <proverb> U این قافله تا به یشر لنگ است .
drag one's feet/heels <idiom> U آهسته کار کردن
levelling drag scrapers U اسکریپر تیغه دار
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
To drag a country into war . U کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
surface friction drag U پسای اصطکاک سطح
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com