Perdic | intensive | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 26 (2 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	intensive U	شدید
	intensive U	تشدیدی
	intensive U	پرقوت متمرکز
	intensive U	مشتاقانه
	intensive U	تند
	intensive U	مفرط
	intensive U	فشرده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	intensive cultivation U	زراعت عمقی
	intensive cultivation U	اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
	intensive properties U	خواص شدتی
	labor intensive U	کاربر
	labor intensive U	کارطلب
	intensive care U	مراقبتهایویژه
	intensive bombardment U	بمبارانی که بیک نقطه متمرکزیل متوجه باشد
	intensive agriculture U	کشت عمقی
	import intensive U	واردات پر
	an intensive particle U	ادات شدید
	labour-intensive U	صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
	capital intensive U	سرمایه بر
	capital intensive U	سرمایه طلب
	capital intensive goods U	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
	labor intensive production U	تولید کاربر
	labour intensive industry U	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
	labour intensive industry U	صنعت کاربر
	capital intensive technique U	فن تولید سرمایه بر
	labor intensive goods U	کالاهای کاربر

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy