English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inquiry office U اداره خبر گیری
inquiry office U دفتر اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inquiry U خبرگیری
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry U پرس و جو
inquiry U اسستسفار درخواست
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry U استسفار استعلام استعلامیه
inquiry U بازجویی
inquiry U تحقیق
inquiry U خبر گیری
inquiry U پرسش بازجویی
inquiry U رسیدگی
inquiry U سئوال استعلام
inquiry U جستار
inquiry U سوال
inquiry U بازرسی
inquiry U بررسی
committee of inquiry U کمیته بازرسی
committee of inquiry U کمیسیون بازجویی
inquiry documents U اسناد بازرسی
courts of inquiry U بازپرسی
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U بازپرسی
courts of inquiry U کمیسیون تحقیق
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
court of inquiry U کمیسیون تحقیق
court of inquiry U دادگاه تفتیش
To hold an official inquiry. U تحقیق رسمی بعمل آوردن
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
office U وفیفه
office U کامپیوتر کوچک
office U مناسب برای استفاده در شرکت
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
in office U در دفتر
to i. anyone with an office U به کسی منصب دادن
to r. any one in an office U کسی رادوباره به منصبی گماشتن
little office U نماز مخصوص حضرت مریم
Near our office . U نزدیک اداره ما
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office U دفتر کار
office U مقام
office U مسئولیت احرازمقام
office U محل کار اداره
office U خدمت
office U کار وفیفه
office U شغل
office U اشتغال
office U دفتر
office U منصب
office U اداره
office U اطاق
office U شغل عمومی
office U اطاق دفتر
office U محل کار
stationery office U اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
subhome office U شعبه اصلی یک اداره
site office U دفتر مشاوراملاک
site office U دفتر ساختمانی
removal from office U عزل
tenure of office U تصدی
tenure of office U زمامداری
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
office chair U مبل اداری
office chair U صندلی اداری
the foreign office U وزارت خارجه
subhome office U شعبه دفتر اصلی
registered office U اقامتگاه قانونی شرکت
record office U اداره بایگانی کل
purchasing office U دفتر خرید
office hours U ساعات کار
office manager U رئیس اداره
office manager U رئیس دفتر
office of records U دفتر بایگانی
office of records U بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office of the future U ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office work U کار اداری
paperless office U اداره بی کاغذ
period of office U دوره تصدی
police office U کلانتری
police office U پاسگاه پلیس
printing office U چاپخانه
purchasing office U قسمت خرید
office hours U ساعات اداری
ticket office U محل فروش بلیت
To assume office . U عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
booking office U باجه فروش بلیت
ticket office U باجه بلیت فروشی
booking office U باجه رزرو بلیت
Where is the post office? U پستخانه کجاست؟
Where is the booking office? U باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the booking office? U باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office? U باجه بلیت فروشی کجاست؟
information office U دفتر اطلاعات
ticket office U باجه فروش بلیت
government office U اداره دولتی
the relevant office U اداره مسیول
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
sorting office U مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
ticket office U باجه
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
office-holder U صاحب منصب دولت
office-holder U کارمند دولت
office-holder U صاحب مقام
office-holder U دیوان سالار
office-holder U دیوان گر
office-holders U صاحب منصب دولت
office-holders U کارمند دولت
office-holders U صاحب مقام
office-holders U دیوان سالار
office-holders U دیوان گر
office tower U برجکارهایاداری
booking office U گیشهفروشبلیط
placement office U موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
office copy U رونوشت مصدق
register office U اداره ثبت احوال
central office U دفتر مرکزی
central office U مرکز تلفن
central office U تلکس و تلگراف
war office U وزارت جنگ
drawing office U دفتر نقشه کشی
drawing office U دفتر طراحی
during his tenure of office U درمدت تصدی او
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
end office U دفتر انتهایی
end office U شعبه جز
engineering office U دفتر مهندسی
engineering office U دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office U مرکز تلفن خودکار
finance office U اداره دارایی
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
good office U مساعی جمیله
governor's office U فرمانداری
census office U اداره امار و ثبت احوال
census office U دایره سجل و احوال
cash office U صندوق
Foreign Office U وزارت امور خارجه
office automation U خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Home Office U وزارت کشور
Home Office U وزارت داخله
registry office U اداره ثبت
box office U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office U باجه بلیط فروشی
post office U پستخانه
post office U اداره مرکزی پست
post office U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
audit office U دفتر حسابرسی
audit office U اداره حسابرسی
automated office U دفتر خودکار
branch office U شعبه
branch office U دفتر شعبه
cash office U دایره صندوق
head office U اداره مرکزی
head office U دفتر مرکزی
office computer U کامپیوتر اداری
land office U اداره املاک وثبت اراضی
patent office U اداره ثبت اختراعات
lawyer's office U دارالوکاله
notary office U محضر
lawyer's office U دفتر وکالت
main office U مرکز اصلی
jack in office U رسیده است
notary office U دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office attorney U وکیل دفتر
office boy U پیشخدمت
office boy U فراش
office building U ساختمان اداری
labour office U اداره کارگزینی
investiture with an office U برگماری بکار
intermediate office U مرکز میانی
india office U وزارت هند
office bearer U بعدا پرسیده شود
investiture with an office U اعطای منصب
intelligence office U دفتر اطلاعات
jack in office U ادم باد درسرکه تازه بمقام
holy office U جامعه راهبان ومومنین
intelligence office U دفتر راهنمایی
india office U اداره امورهندوستان
job office U دفتر کارگاه
Home Office [British E] U دفتر وزارت داخله
Home Office [British E] U دفتر وزارت کشور
office of the public prosecutor U دادسرا
administrative contracting office U دفتر استخدام کارگزینی
administrative contracting office U دفتراداری
notary public office U دفتر
notary public office U اسنادرسمی
vehicle registration office U اداره راهنمایی و رانندگی
head office of company U مرکز اصلی شرکت
office swivel chair U صندلی گردان اداری
office information system U سیستم اطلاعات اداری
general posr office U اداره مرکزی پست در لندن
notary public's office U دفتر اسناد رسمی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
army post office U شعبه پستی نیروی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com