Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
input drift
U
رانش اولیه
input drift
U
رانش ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drift
U
انحراف تیربعلت وزش باد
drift
U
رانش
drift
U
دریفت
drift
U
تغییر در خروجی یک مدارالکتریکی
drift
U
سوق
drift
U
رانه
drift
U
میله سمبه
drift
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
U
توده باد اورده
drift
U
جسم شناور برف باداورده
drift
U
معنی
drift
U
مقصود جریان اهسته
drift
U
جمع شدن توده شدن
drift
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift
U
دستخوش پیشامد بودن
drift
U
یخرفت
drift
U
راندگی
drift
U
انحراف سمتی
drift error
U
خطای راندگی
drift fishing
U
ماهیگیری از قایق شناور
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
drift ice
U
یخ اب اورده
drift ice
U
یخ شناور
drift loading
U
دهانه
drift meter
U
انحراف سنج مسیر
drift of a current
U
سرعت جریان
drift bolt
U
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
drift angle
U
زاویه سوق
angle drift
U
انحراف زاویه مسیر
drift net
U
تورماهیگیری
image drift
U
تاب خوردن تصویر
cloud drift
U
ابرمتحرک
continental drift
U
حرکت قارهای
continental drift
U
رانش قارهای
drift angle
U
زاویه انحراف مسیر
drift angle
U
زاویه انحراف از سمت حرکت
drift signal
U
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
drift current
U
جریان سوقی
glacial drift
U
مواد یخرفته
snow drift
U
توده برف
sheet of drift
U
سفره روراندگی
river drift
U
کهن ابرفت
river drift
U
ابرفت کهن
image drift
U
رانش تصویر
line of drift
U
خط انتقال گمشدگان به عقب
line of drift
U
خط انتقال مجروحین به منطقه عقب
drift motion
U
حرکت سوقی
frequency drift
U
اختلاف فرکانس
drift velocity
U
سرعت رانش
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
snow drift
U
برف انبار
electron drift
U
رانش الکترون
drift velocity
U
سرعت سوق
drift space
U
فضای تبدیل تحمیل
drift tunnel
U
تونل تبدیل تحمیل
drift test
U
ازمایش رانش
input
U
پول بمیان نهاده
input
U
دادن ورودی
input
U
خرج
input
U
مصرفی
input
U
درونداد
input
U
توان اولیه
input
U
توان ورودی ورودی
input
U
سیگنال اولیه
input
U
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
U
ورودی
input
U
در رونده
input
U
درون گذاشت
input
U
نیروی مصرف شده
input
U
توان ورودی
input
U
درون داد
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
U
داده ها اطلاعات ورودی
input
U
درداده
input
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
U
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
U
عمل وارد کردن اطلاعات
input
U
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
U
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
U
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
U
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
U
وسیله ورودی
input socket
ساکت ورودی
input spectrum
U
طیف ورودی
input/output
U
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input signal
U
سیگنال اولیه
input stage
U
طبقه ورودی
input stage
U
طبقه اولیه
input stream
U
جریان سیر ورودی
input stream
U
مسیل ورودی
input transformer
U
ترانسفورماتور اولیه
input time
U
زمان اولیه
input terminal
U
ترمینال اولیه
input terminal
U
ترمینال ورودی
input spectrum
U
بیناب یا طیف اولیه
input tape
U
نوار اولیه
input translator
U
مترجم ورودی
input signal
U
سیگنال ورودی
input resistance
U
مقاومت موثر اولیه
input resistance
U
مقاومت ورودی
input power
U
قدرت ورودی
input preamplifier
U
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input programme
U
برنامه ورودی
input parameter
U
پارامتراولیه
input parameter
U
پارامتر ورودی
input output
U
ورودی خروجی
input of current
U
تغذیه و هدایت جریان
input noise
U
پارازیت اولیه
input pulse
U
ایمپولز ورودی
input pulse
U
پالس ورودی
input queue
U
صف ورودی
input reactance
U
مقاومت کور اولیه
input of current
U
ورود جریان
input reactance
U
راکتانس اولیه
input reactor
U
پیچک ورودی
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
input register
U
ثبات ورودی
input power
U
توان ورودی
input translator
U
مترجم اولیه
input/output
U
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
U
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
U
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input
U
داده سودمند
manual input
U
ورودی دستی
noninverting input
U
ورودی غیروارونگر
input wire
U
سیمداخلی
three input adder
U
افزایشگر با سه ورودی
two input adder
U
افزایشگر با دو ورودی
two input firm
U
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor
U
کاهشگر با دو ورودی
variable input
U
نهاده متغیر
variable input
U
داده متغیر
voice input
U
ورودی صوتی
input devices
U
ابزارخروجی
input monitors
U
صفحهنمایشداخلی
input/output
U
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
U
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input unit
U
واحد اولیه
input unit
U
واحد ورودی
input voltage
U
ولتاژ اولیه
input waveform
U
شکل موج ورودی
input winding
U
سیم پیچی اولیه
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
U
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
U
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output
U
بررسی
input/output
U
مدیریت و کنترل میکند
input/output
U
وسیله جانبی
input/output
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
U
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output
U
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
U
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output
U
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input selector
U
انتخابگرورودی
input noise
U
پارازیت ورودی
input frequency
U
فرکانس اولیه
input data
U
معلومات یا دادههای ورودی
input current
U
جریان اولیه
input current
U
جریان ورودی
data input
U
اطلاعات ورودی
input coupling
U
تزویج اولیه
data input
U
داده ها
input coupling
U
پیوست ورودی
input coordinate
U
مختصات اولیه
effective input
U
فرفیت موثر ورودی
input data
U
معطیات ورودی
input data
U
دادههای اولیه
input field
U
میدان ورودی
input resonator
U
همنواگر جعبهای ورودی
clocked input
U
ورودی با سنجش زمان
input electrode
U
الکترود اولیه
input electrode
U
الکترود ورودی
input diode
U
دیود اولیه
input diode
U
دیود ورودی
input device
U
دستگاه ورودی
input data
U
داده ورودی
input control
U
کنترل ورودی
input conductance
U
مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input block
U
بلاک ورودی
input block
U
واحد ورودی
input attenuation
U
دمفونگ اولیه
input attenuation
U
میرائی ورودی
input attenuation
U
میرائی اولیه
input area
U
ناحیه ورودی
input amplifier
U
تقویت کننده ورودی
input amplifier
U
تقویت کننده اولیه
input bound
U
کران ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com