Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
initial expenses
U
هزینه نخستین
initial expenses
U
هزینه ابتدائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expenses
U
مخارج
All the expenses.
U
دراین عکس خوب افتادید
management expenses
U
مخارج مدیریت
management expenses
U
مخارج اداری
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
out of pocket expenses
U
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses
U
هزینه واقعی
pocket expenses
U
هزینه مختصر شخصی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
living expenses
U
هزینه زندگی
overhead expenses
U
به هزینه
overhead expenses
U
به خرج
actual expenses
U
مخارج واقعی
financial expenses
U
هزینههای مالی
incidental expenses
U
هزینههای واقعی
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
indirect expenses
U
مخارج غیرمستقیم
business expenses
U
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
preliminary expenses
U
هزینههای ابتدائی
receipts and expenses
U
جمع وخروج
travelling expenses
U
مخارج سفر
application expenses
U
هزینه های درخواستنامه
[درخواست کار]
extra expenses
U
هزینه نهایی
extra expenses
U
هزینه های اضافی
deduction of expenses
U
کسر مخارج
[اقتصاد]
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
receipts and expenses
U
واردات وصادرات
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
Inclusive of all expenses .
U
خرج دررفته ( بطور خالص )
unforeseen expenses
U
هزینههای پیش بینی نشده
To cut down expenses .
U
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
all the expenses fell on him
U
تمام مخارج به گردن اوافتاد
To go to great expenses .
U
خرج زیادی را متحمل شدن
To bear heavy expenses.
U
سرب فلز سنگین وزنی است
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
additional costs
[expenses]
U
هزینه های اضافی
I crossed out the extra expenses .
U
هزینه های اضافی را قلم زدم
To incur some heavy expenses.
U
مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
initial value
U
مقدار اولیه
initial
U
اولیه
initial
U
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initial
U
اولین امضاء
initial
U
پاراف اصلی
initial
U
اصلی
initial
U
اغازی
initial
U
ابتدائی
initial
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial
U
خروجی صفر
initial
U
نقط ه شروع
initial
U
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial
U
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial
U
اولین
initial
U
اول
initial
U
نخستین
initial
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial
U
اولین یا در ابتدا
initial
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial
U
حرف اول کلمه
initial
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial
U
اصلی اغازی
initial
U
ابتدایی
initial
U
بدوی
initial
U
پاراف کردن
initial
U
پاراف در اغاز قرار دادن
initial
U
اولین قسمت
initial
U
واقع در اغاز
initial
U
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial
U
اغازکردن
initial velocity
U
سرعت اولیه
initial velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
initial velocity
U
سرعت اغازی
initial voltage
U
ولتاژ هاله بنفش
initial speed
U
سرعت اولیه
stickup initial
U
حرف درشت اول پاراگراف
initial vector
U
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
initial acceleration
U
شتاب اولیه
initial point
U
نقطه شروع عملیات
initial movement
U
نهضت اول پیشقدمی
initial movement
U
نخستین اقدام
initial mass
U
جرم اولیه
initial level
U
سطح اولیه
initial flood
U
پیش سیل
initial cost
U
هزینه اولیه
initial condition
U
شرط اولیه
initial condition
U
شرایط اولیه
initial capital
U
سرمایه اولیه
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
initial approach
U
تقرب اولیه هواپیما
initial approach
U
مسیر تقرب اصلی
initial adjustment
U
تنظیم صفر
initial point
U
نقطه اولیه
initial point
U
نقطه شروع
initial spurt
U
جهش اغازین
initial state
U
حالت اغازی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
initial strength
U
استحکام اولیه
initial reserves
U
ذخایر اولیه
initial stage
U
طبقه نخستین
initial thrust
U
ضربه اصلی
initial thrust
U
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
initial pressure
U
فشار ابتدایی
initial point
U
نقطه اغاز
initial point
U
نقطه کنترل هوایی
initial point
U
نقطه سرپل هوایی
initial base font
U
فونت پایه اغازی
initial susceptibility and permeability
U
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
magnetic initial permeability
U
پرمئابیلیته ی مغناطیسی اولیه
magnetic initial permeability
U
قابلیت نفوذ اولیه
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
initial inverse voltage
U
ولتاژ معکوس نخستین
initial boiling point
U
نقطه اغاز جوشش
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
I'll put in the initial outlay , you do the work .
U
ما یه اولیه از من کار از تو
initial setting time of concrete
U
زمان شروع گرفتن سیمان
initial alternating short circuit curren
U
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com