Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conveying
U
رساندن
conveying
U
انتقال
conveying
U
هدایت کردن
conveying
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveying
U
حمل کردن نقل کردن
conveying
U
بردن
conveying capacity
U
فرفیت حمل ونقل
conveying capacity
U
قدرت انتقال
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
conveying machinery
U
دستگاه حمل و نقل
ingot
U
شمش
ingot
U
بصورت شمش در اوردن
ingot
U
فلز قیمتی
ingot
U
قالب
ingot pusher
U
فشرنده شمش
ingot bar
U
میله شمش
ingot breaker
U
شمش شکن
ingot pusher
U
هل دهنده شمش
ingot chariot
U
واگن شمش
ingot butt
U
لبه شمش
ingot butt
U
سرشمش
ingot retractor
U
دستگاه کشش مجدد شمش
ingot stick
U
شمشه
ingot buggy
U
واگن شمش
cogged ingot
U
شمشه فولادی
cogged ingot
U
شمش فولادی
slab ingot
U
شمش لوحه
slab ingot
U
برامه
round ingot
U
شمش گرد
o.h. ingot steel
U
فولاد شمش زیمنس مارتین
ingot production
U
تولید شمش
ingot casting
U
ریخته گری شمش
ingot furnace
U
کوره گرمایش مجدد شمش
ingot of gold
U
شمش طلا
ingot iron
U
اهن شمش
ingot gold
U
شمش طلا
ingot mould
U
قالب شمش
ingot dog
U
گیره شمش
ingot dog
U
انبر شمش
ingot crusher
U
دستگاه خردکننده شمش شمش شکن
ingot chill
U
مبرد شمش
ingot copper
U
مس شمش
ingot car
U
واگن شمش
ingot iron
U
فولاد خیلی نرم
ingot crane
U
جراثقال شمش
ingot iron o.steel
U
فولادبسمر فولاد زیمنس مارتین
ingot iron o.steel
U
فولاد کربن گیری شده
ingot mould glazing
U
لعابدهی قالب شمش
big end up ingot
U
شمش دوسر گرد
ingot peeling machine
U
دستگاه جداسازی شمش
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
top end of an ingot
U
سر و ته یک شمش
ingot corner segregation
U
انفکاک گوشههای شمش
ingot boring lathe
U
دستگاه مته شمش
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
ingot dressing shop
U
پرعیار کردن شمش
ingot slicing lathe
U
دستگاه جداکننده شمش
ingot feeder head
U
مخزن کمکی تغذیه شمش
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
cast iron ingot
U
شمش چدن
mild steel ingot block
U
قالب شمش فولاد نرم
device
U
ابزار
device name
U
نام دستگاه
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
وسیله جانبی
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
دستگاه
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
حیله
device
U
خارضامن
device
U
عامل
device
U
ضامن
device
U
وسیله
device
U
اسباب
device
U
شعار دستگاه
device
U
اختراع
device
U
تمهید
device
U
شیوه
device
U
چاشنی
device
U
فزاره
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device
U
الت
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
تجهیزات
device
U
اپارات
storage device
U
دستگاه ذخیره
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
mapping device
U
دستگاه نگاشت
storage device
U
دستگاه انباره
input device
U
دستگاه ورودی
logic device
U
دستگاه منطقی
output device
U
دستگاه خروجی
timing device
U
وسیله
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
military device
U
اسباب ارتشی
storage device
U
دستگاه انبارش
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
sighting device
U
دوربین دستگاه نشانه روی
sighting device
U
وسیله نشانه روی
timing device
U
ساعتی
lifting device
U
ابزار بالا بر
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
storage device
U
انباره
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
warning device
U
وسیلههشدار
locking device
U
ابزار
fastening device
U
پوچگیره
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
synchronous device
U
دستگاه همزمان
physical device
U
ابزار مادی
synchronous device
U
دستگاه همگام
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
safety device
U
خارضامن
point device
U
بسیار درست
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
peripheral device
U
دستگاه جنبی
passive device
U
دستگاه منفعل
overload device
U
فیوز گرمایی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
point device
U
کاملا راست
point device
U
بی عیب
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
safety device
U
ضامن
safety device
U
دستگاه ضامن
pull device
U
عامل کششی
pull device
U
ماسوره کشش مین
pressure device
U
عامل فشاری مین
pressure device
U
ماسوره فشاری
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
antifriction device
U
وسیله ضد اصطکاک
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
device cluster
U
گروه دستگاه
device code
U
کد دستگاه
device dependent
U
وابسته به دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
binary device
U
دستگاه دو حالته
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
device flag
U
پرچم دستگاه
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
electroreceptive device
U
وسیله برقی
communication device
U
دستگاه ارتباطی
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
audio device
U
دستگاه سمعی
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
bending device
U
کج گیر
bistable device
U
دستگاه دوپایا
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
clamping device
U
وسایل قید و بست
antifriction device
U
مکانیسم ضد اصطکاک
device independence
U
مستقل از دستگاه
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
firing device
U
عامل منفجرکننده
analog device
U
دستگاه قیاسی
firing device
U
ماسوره
analog device
U
دستگاه انالوگ
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
ignition device
U
وسیله احتراق
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
firing device
U
ماسوره مین
active device
U
دستگاه کنشی
active device
U
دستگاه فعال
device independence
U
استقلال دستگاه
device driver
U
محرک دستگاه
device number
U
شماره دستگاه
device status
U
وضعیت دستگاه
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
discrete device
U
دستگاه گسسته
display device
U
دستگاه نمایش
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com