Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
information theory
U
نظریه اگاهی
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
U
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
asking for information
U
استعلام
information
U
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information
U
نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
U
داده ها
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
Where can I get information?
U
از کجا می توانم بپرسم؟
further information
U
آگاهی بیشتر
information
U
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information
U
اگاهی
information
U
اطلاعات
information
U
استخبار خبر رسانی
information
U
پرسشگاه
information
U
معلومات اگاهگان
information
U
سوابق
information
U
مفروضات اطلاعات
information
U
اخبار
information
U
اطلاع
for your information
U
برای اگاهی شما
information
U
خبر
information
U
معلومات
information
U
اتهام
information
U
تهمت
information
U
معلومات معیطات
information
U
اطلاع دادن
So much for theory!
<idiom>
U
به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
in theory
U
د رعالم فرض
in theory
U
درعلم نظری
theory of value
U
نظریه ارزش
value theory
U
نظریه ارزش
theory
U
فرضیه
theory
U
اصل کلی
theory
U
فرض علمی
theory
U
تئوری
theory
U
تحقیقات نظری
theory
U
فرضیه علمی تعلیم
theory
U
اصول نظری
theory
U
نظریه
theory
U
علم نظری
theory
U
نگرش
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
theory
U
مباحث ریاصیاتی محض
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
theory
U
نگره فرضیه
information processing
U
تقویم اخبار
information processing
U
نتیجه گیری ازاخبار
information service
U
خدمات اطلاعات
information approach
U
روش کسب اطلاعات
ministry of information
U
وزارت اطلاعات
market information
U
اطلاعات و دادههای بازار
perfect information
U
اطلاعات کامل
public information
U
اطلاعات عمومی
information networks
U
شبکههای اطلاعاتی
troop information
U
مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
information hiding
U
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
information box
U
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
information bits
U
بیتهای اطلاعاتی
genetic information
U
اطلاعات وراثتی
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
information bureau
U
مرکز جمع اوری اطلاعات
information banks
U
بانکهای اطلاعاتی
information capacity
U
فرفیت خبری
information center
U
مرکز اطلاعات
information center
U
مرکز جمع اوری اطلاعات
information explosion
U
انفجار اطلاعات
information bureau
U
دفتر اطلاعات
information flow
U
روانه خبر
information processing
U
پردازش اطلاعات
troop information
U
برنامه اگاه سازی
information system
U
سیستم اطلاعاتی
information system
U
سیستم اطلاعات
information test
U
ازمون معلومات
information transmission
U
انتقال اطلاعات
information unit
U
واحد اطلاعات
information utility
U
utility computer
input information
U
اطلاعات اولیه
redundant information
U
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
inside information
U
اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
lay an information against some one
U
نسبت به کسی اعلام جرم کردن
lay an information against someone
U
بر علیه کسی اعلام جرم کردن
teachnical information
U
اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
information source
U
منبع اطلاعات
information service
U
سرویس اطلاعاتی
information program
U
برنامه اگاه سازی
information program
U
اگاه سازی برنامه اطلاعات
information providers
U
تهیه کنندگان اطلاعات
to dig for information
U
جویای خبرشدن
input information
U
اطلاعات ورودی
information retrieval
U
بازیابی اطلاعات
to dig for information
U
خبرجویی کردن
information revolution
U
تحول اطلاعات
information routing
U
مسیریابی اطلاعاتی
information science
U
علم اطلاعات
information science
U
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
information service
U
خدمت اطلاعاتی
stationary information
U
اطلاعات لایتغیر
wrong information
U
اطلاعات نادرست
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
pieces of information
U
چندها تکه اطلاعات
a piece of information
U
یک تکه اطلاع
spacial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
spatial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
oral information
U
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
defense information
U
اطلاعات نظامی
hidden information
U
اطلاعات پنهان کرده
to pump somebody for information
<idiom>
U
یک دستی زدن به کسی
[اصطلاح روزمره]
to fish for information
<idiom>
U
یک دستی زدن به کسی
[اصطلاح روزمره]
leakage of information
U
نشت اطلاعات
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
[pieces of]
information
U
اطلاعات
to gather information
[about; on]
U
جمع آوری کردن اطلاعات
[در مورد]
defense information
U
اطلاعات دفاعی
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
information counter
U
جایگاهاطلاعات
information sheet
U
برگه اطلاعات
information console
U
کنسولاطلاعاتی
flow of information
U
گردش اطلاعات
information office
U
دفتر اطلاعات
Where is the information desk?
U
میز اطلاعات کجاست؟
information desk
U
میز اطلاعات
Ministry of Information .
U
وزارت اطلاعات
false information
U
خبر نادرست
a few scraps of information
U
یک خرده اطلاعات
[ناکافی]
false information
U
اطلاعات نادرست
representation theory
U
نظریه نمایش
queuing theory
U
نظریه صف بندی
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
queuing theory
U
نظریه صف
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
queing theory
U
نظریه صف
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
quantum theory
U
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
poisson theory
U
تئوری پویسن
price theory
U
نظریه قیمت
price theory
U
اقتصاد خرد
probability theory
U
نظریه احتمالات
probability theory
U
نظریه احتمال
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
theory of law
U
فلسفه حقوق
quantum theory
U
تئوری کوانتوم
social theory
U
نظریه اجتماعی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of rent
U
نظریه اجاره
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
switch theory
U
نظریه راه گزینی
switching theory
U
تئوری سوئیچینگ
valence theory
U
نظریه والانسی
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
underconsumption theory of
U
cycle business
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of fault
U
تئوری تقصیر
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of preformation
U
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
transformational theory
U
نظریه تطور
perturbation theory
U
نظریه اختلال
game theory
U
تئوری بازی
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
labor theory of value
U
تئوری ارزش کار
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
learning theory
U
نظریه یادگیری
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
electron theory
U
تئوری الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
electron theory
U
نظریه الکترونی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
decision theory
U
تئوری تصمیم
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
innovation theory
U
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
general theory
U
نظریه عمومی
game theory
U
نظریه بازی
graph theory
U
نظریه گرافها
graph theory
U
تئوری گراف
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
group theory
U
نظریه گروهها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com