Perdic | industrial building | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 187 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	industrial building U	بنای صنعتی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	industrial U	صنعتی
	industrial U	دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
	industrial espionage U	جاسوسی در صنعت
	industrial electronic U	الکترونیک صنعتی
	industrial investment U	سرمایه گذاری صنعتی
	industrial espionage U	جاسوسی صنعتی
	Industrial Aesthetic U	[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
	industrial instrument U	دستگاه اندازه گیری صنعتی
	industrial frequency U	فرکانس صنعتی
	Industrial Architecture U	معماری خانه های صنعتی
	industrial fluctuations U	نوسانهای صنعتی
	Industrial Park U	[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
	pre-industrial U	دورانقبلازصنعتیشدن
	industrial estate U	محوطهصنعتی
	industrial area U	منطقه صنعتی
	the industrial quarter of the U	محله صنعتی شهر
	industrial capitalism U	سرمایه داری صنعتی
	industrial chemistry U	شیمی صنعتی
	industrial classifications U	طبقه بندی صنعتی
	industrial college U	هنر سرای عالی
	post-industrial U	پسصنعتی
	post-industrial U	فراصنعتی
	industrial concern U	بنگاه صنعتی
	industrial consumption U	مصرف صنعتی
	industrial communications U	ارتباطاتصنعتی
	industrial pollution U	آلودگیصنعتی
	industrial controller U	رئوستای فرمان دهنده
	industrial disputes U	اختلافات صنعتی
	industrial economics U	اقتصاد صنعتی
	industrial action U	عملوکارصنعتی
	industrial insurance U	بیمه صنعتی
	industrial management U	مدیریت صنعتی
	industrial union U	اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
	industrial tube U	لامپ تجارتی
	industrial union U	اتحادیه صنعتی
	industrial wealth U	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
	industrial water U	اب صنعتی
	industrial unions U	اتحادیههای صنعتی
	industrial wastewater U	فاضلاب صنعتی
	industrial relations U	روابط کارگر وکارفرما
	industrial tribunal U	محکمه صناعی
	industrial workers U	کارگران صنعتی
	industrial nations U	کشورهای صنعتی
	industrial psychology U	روانشناسی صنعتی
	industrial revolution U	انقلاب صنعتی
	industrial unit U	واحد صنعتی
	industrial robot U	دستگاه خودکار صنعتی
	industrial relations U	روابط صنعتی
	industrial school U	اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
	industrial switch U	کلید صنعتی
	industrial unit U	کارگاه
	industrial workers of the world U	کارگران صنعتی جهان
	industrial electric locomotive U	لکوموتیو الکتریکی صنعتی
	industrial electronic computer U	ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
	index of industrial production U	شاخص تولید صنعتی
	industrial reserve army U	ارتش ذخیره صنعتی
	industrial alternating current U	جریان متناوب صنعتی
	industrial data collection device U	دستگاه صنعتی جمع اوری داده
	building U	ساختمان
	building U	بنا
	building U	عمارت دیسمان
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	model building U	الگوسازی
	main building U	ساختمان اصلی
	machine building U	ماشین سازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	nest building U	لانه سازی
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	site building U	زمین ساختمانی
	site building U	زمین زیربنا
	ship building U	کشتی سازی
	public building U	بنای همگانی
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	tower building U	ساختمان برجی
	administrative building U	ساختماناداری
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	building line U	خط کناری ساختمان
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	turbine building U	ساختمانتوربین
	slab building U	ساختلوح
	service building U	ساختمانسرویس
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	office building U	ساختمان اداری
	building block U	کنده ساخت
	bridge building U	پل سازی
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building construction U	روسازی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	road building U	جاده سازی
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building block U	بنا کنده
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building blocks U	کنده ساخت
	building blocks U	بنا کنده
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	body building U	پرورش اندام
	body building U	بدنسازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body-building U	پرورش اندام
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building sites U	عرصه
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	commercial building U	تیم
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	building unit U	واحد ساختمانی
	commercial building U	تیمچه
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building work U	کار ساختمانی
	capital building U	سرمایه سازی
	commercial building U	سرای
	building system U	سیستم ساختمان
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	height of building U	بلندی ساختمان
	building permit U	پروانه ساختمان
	building owner U	صاحب کار
	house building U	ساختمان مسکونی
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building official U	بازرسان ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	home building U	ساختمان مسکونی
	building plant U	وسایل ساختمان
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	word building test U	ازمون واژه سازی
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است