English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in stream procedure U رویه با مسیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stream U مسیل
stream U جریان اب
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream U جریان طولانی داده سری
against the stream <adv.> U مخالف جریان
on stream U درحال فعالیت
on stream U در حال عمل درعمل
to go with the stream U همرنگ جماعت شدن
up stream U بالارود در قسمت بالای نهر
against the stream U بر ضد جریان اب
stream U سیلان
stream U جریان
stream U نهر
stream U رود جوی
stream U جماعت
stream U جاری شدن ساطع کردن بطورکامل افراشتن
stream U نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
stream U روانه
stream U جریان اب ابیاری جویبار
stream U جوب
stream U رودخانه ابراهه
procedure U نحوه عمل
procedure U پروسه
procedure U رویه طریقه فرایند
procedure U طرزکار
procedure U روش کار
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure U روش وطرز عمل
procedure U روال
procedure U دستورالعمل
procedure U پردازه
procedure U رویه
procedure U طرز عمل
procedure U روند
procedure U ایین دادرسی
procedure U روش
procedure U روش شیوه
procedure U شیوه
procedure U اقدام
procedure U طرز
procedure U فرابرش
procedure U ایین کار روش کار
stream anchor U anchor kedge
stream bed U بستر ابراهه
stream centerline U اسه ابراهه
stream corridor U دالان رود
stream day U روز کاریاگردش ماشین
stream anchor U لنگر ضد جریان اب
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
tributary stream U ریزابه
side stream U ریزابه
output stream U نهر خروجی
output stream U مسیل خروجی
stream of money U جریان پول
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
stream line U خط هدایت جریان
stream lines U خطوط جریان
to strive against the stream <idiom> U بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
subterranean stream U طوفانزیرزمینی
transport stream U ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
traffic stream U جریان امد و شد
to rush a stream U از نهری تند گذشتن
tidal stream U current tidal
stream turbine U توربین بخار
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
stream routing U روند روانه
stream routing U روند رود
stream of income U جریان درامد
stream of consciousness U سیلان ذهن
stream of consciousness U تسلسل روانی
stream of consciousness U جریان فکر
traffic stream U جریان رفت و امد
jet stream U تند باد
bit stream U گروه بیتی
blood stream U جریان خون
head stream U سرچشمه رودخانه
free stream U جریان ازاد
ephemeral stream U رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
ephemeral stream U رود فصلی
data stream U مسیل یا نهر داده
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
bit stream U نهربیتی
input stream U مسیل ورودی
Gulf Stream U جریان اب گرم گلف استریم
bit stream U رشته ذره یی
bit stream U بیتهای متوالی
input stream U جریان سیر ورودی
job stream U مسیل برنامه ها
job stream U ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
bit stream U مسیل بیتی
data stream U سیر داده
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
court procedure U محاکمه
endorcement procedure U شیوه اجرا
control procedure U رویه کنترل
[procedure of] solution U راه حل
procedure checklist U ایجادکنندهلیستتنظیم
procedure manual U کتاب راهنمای رویهای
cataloged procedure U رویه فهرست بندی شده
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
code of procedure U قانون ایین دادرسی
code of procedure U قانون اصول محاکمات
inquisitorial procedure U دادرسی با شکنجه و سخت گیری
law of procedure U قانون ائین دادرسی
procedure turn U دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
procedure sign U علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
procedure oriented U رویه گرا
procedure message U پیام عادی
procedure message U پیام معمولی
procedure division U یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
procedure declaration U اعلان رویه
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
legal procedure U محاکمه
legal procedure U دادرسی
procedure turn U دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
regular procedure U اقدام قانونی
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure U نظامنامه داخلی
recursive procedure U رویه بازگشتی
it was an incorrect procedure U جریانش درست نبود
recovery procedure U رویه ترمیمی
pure procedure U رویه جامع
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
rules of procedure U روش جاری
job output stream U مسیل خروجی برنامه
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
job input stream U مسیل ورودی برنامه
input job stream U مسیل برنامه ورودی
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
law of criminal procedure U ائین دادرسی کیفری
procedure oriented language U زبان رویه گرا
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
the low of criminal procedure U قانون اصول محاکمات جزایی
input output procedure U رویه ورودی- خروجی
root canal procedure U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
principle of criminal procedure U ایین دادرسی کیفری
root canal procedure U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
Only dead fish swim with the flow [stream] . <proverb> U در زندگی باید بجنگیم. [ضرب المثل]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com