English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impact action U اثر انفجار
impact action U عمل ترکش
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impact U برخورد کردن
impact U ضربه زدن
impact U نشانزد
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact U اثر ترکش انفجار
impact U پیچیدن
impact U بهم فشردن
impact U زیرفشار قرار دادن
impact U با شدت اداکردن
impact U با شدت اصابت کردن ضربت
impact U فشار
impact U تماس
impact U اصابت گلوله
impact U برخورد
impact U ضربه
impact U اصابت اثر شدید
impact area U محل اصابت
impact area U منطقه اصابت گلوله ها
impact basin U حوضچه ارامش
impact basin U حوضچه بار شکن
impact burst U ترکش سطحی
impact burst U ترکش ضربتی
impact chisel قلم ضربه ای
impact coefficient U ضریب ضربه
impact crusher U سنگ شکن ضربهای
impact drill U مته کوبشی
impact effect U اثر ضربه
impact effect U اثر برخورد
impact exitation U تحریک ضربهای
impact acceleration شتاب ضربه ای
surface of impact U سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
center of impact U مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact pressure U نیروی اصابت فشار ترکش
point of impact U نقطه اصابت
point of impact U محل اصابت گلوله
electron impact U برخورد الکترونها
electron impact U تصادم الکترونها
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
non impact printer U چاپگر
environmental impact U نشانزد زیست محیطی
multiplier impact U اثر بهم فزایندگی
line of impact U خط اصابت گلوله
surface of impact U سطح اصابت
impact factor U ضریب ضربه
impact transducer U مبدل فرایندهای ضربهای
impact point U نقطه ترکش گلوله
impact pressure U فشار اصابت
impact printer U چاپگر برخوردی
impact printer U چاپگرتماسی
impact printer U چاپگر ضربهای
impact registration U ثبت تیر بروش مرکز اصابت
impact registration U ثبت مرکز اصابت
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
impact sound U صدای برخورد
impact strength U استحکام برخورد
impact strength U استحکام ضربهای
impact test U ازمایش ضربه
impact test U ازمون برخورد
impact point U نقطه بارریزی
impact point U نقطه فرود
impact force U نیروی برخورد
impact hardness U سختی برخورد
impact ionization U ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impact force U نیروی ضربهای
impact load U بار ضربهای
impact loss U افت انرژی در اثر برخورد
impact parameter U پارامتر ضرب شونده
impact point U نقطه پیاده شدن باچتر
impact factor U ضریب تشدید
impact factor U ضریب برخورد
impact point U محل اصابت گلوله
impact point U نقطه اصابت
impact parameter U پارامتر برخورد
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
center of impact registration U ثبت مرکز اصابت
tensile impact test U ازمایش کشش ضربهای
izod impact strength U استحکام ضربه ایزوتوپ
bending impact test U ازمایش ضربه خمشی
notched bar impact test U ازمایش میله فاق دار
right of action U حق اقامه دعوی
self action U عمل فی نفسه
right of action U حق طرح دعوی در دادگاه
appropriate action U اقدام مقتضی
self action U خود عملی
action U جنبش حرکت
right of action U حق ترافع
immediate action U عملیات فوری
immediate action U عکس العمل فوری
out of action U غیر فعال
out of action U خراب
out of action U خارج ازنبرد
out of action U از نبرد خارج شده
course of action U راه کار
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
right of action U حق طرح دعوی دردادگاه
action U اثر
action U اقدام
action U جنگ
action U اژیرش
action U جنبش
action U خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
action U انجام کاری
action U عمل انجام شده
action U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action U عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
action U تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
action U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action U در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action U لیست امکانات
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U عملیات جنگی
action U پیکار
action U نبرد
action U تاثیر اثر جنگ
action U اشاره
action U جریان
action U جدیت
action U رفتار
action U فعل اقدام
action U عمل
action U کار
action U کردار
action U کنش
action U گزارش وضع
action U طرز عمل
action U اقامهء دعوا
action U جنگ عملیات
action U کار اقدام
action U فرمان حاضر به تیر
action U عامل
action U سهم سهام شرکت
action U تمرین
action U بازی
action U جریان حقوقی تعقیب
down [out of action, not in use] <adj.> U خراب [ازکارافتاده]
action U اشغال نیروهای جنگی
action U پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
course of action U روش انجام کار
down [out of action, not in use] <adj.> U ازکارافتاده
speed of action U سرعت حرکت
speed of action U تندی
secondary action U انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
industrial action U عملوکارصنعتی
action replay U پخش مجدد و با دور کند بخشیاز برنامه تلویزیونی
scene of action U صحنه جنگ یادرگیری
He is a man of action. U مردعمل است
scene of action U صحنه عملیات
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
shock action U عمل غافلگیری
to be out of action [because of injury] U غیر فعال شدن [بخاطر آسیب] [ورزش]
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
reflex action U عمل غیر ارادی
recourse action U رجوع به دادگاه
action lever U اهرم حرکتدستگاه
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock action U عمل شوک
to bar one from his action U بازداشتن کسی از کاری
to rouse to action U بکاربرانگیختن
to rouse to action U بکارانداختن تحریک کردن
vexatious action U دعوی ایذائی
vexatious action U دعوائی که هدف ان فقط ایذاء و اذیت طرف باشد
wounded in action U زخمی شده در جنگ
killed in action U کشته جنگی
killed in action U تلف شدن در جنگ
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
things in action U اموال دینی
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
action of wind U حرکتجریانباد
social action U اقدام اجتماعی
killed in action U کشته
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
zone of action U منطقه عملیات یکان
zone of action U منطقه عمل
wounded in action U زخمی عملیات زخمی جنگی
mine action U عمل کردن به صورت مین
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
prepare for action U حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
prepare for action U حاضربه جنگ کردن
preventive action U اقدامات احتیاطی
preventive action U اقدامات تامینی
quantum of action U مقدار اثر
quantum of action U کوانتوم اثر
quantum of action U کوانتوم کنش
quantum of action U ثابت پلانک
speed of action U درجه تندی
speed of action U سرعت انتقال
possessory action U دعوی مالکیت
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
speed of action U چالاکی
speed of action U زرنگی [چابکی]
plan of action U طرح عملیات
personal action U دعوی شخصی
personal action U دعوی منقول
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
speed of action U چابکی
mine action U عمل مین
mass action U قانون اثر جرم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com