English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i walked a cross the street U از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walked U راه پیما
he walked a U باطراف قدم زدن
He walked toward her. U او [مرد] به سمت او [زن] راه می رفت.
walked U گام معمولی اسب
walked U مسابقه راهپیمایی
walked U پیاده رو
walked U گردش پیاده گردشگاه
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walked U گردش کننده راه رونده
walked U راه رفتن گام زدن
walked U راه رو
he walked me off my legs U مراخسته کرد
He walked out in anger ( protest ) . U قهر کردورفت
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
cross way=cross road U چهارراه
through street U راه ترانزیت
street value U پولیکهبابتدریافتموادمیشود
up the street U بالای خیابان
by street U کوچه پرت
an off street U کوچه فرعی
street U مسیر
street U راه
street U کوچه
street U خیابان
street U خیابانی جاده
street U کوی
It's one-way street. آن خیابان یک طرفه است.
in queer street U درسختی یاتنگی
on easy street <idiom> U در رفاه
man in the street <idiom> U مردم عادی یا متوسط
tolay street on U باتکیه تلفظ کردن
on easy street <idiom> U در ناز و نعمت
in queer street U دچار رسوایی
grub street U شاعرخانه
Downing Street U خیابان داونینگ
Where does this street lead on to ? U این خیابان یکجا می خورد ؟
Downing Street U دولت انگلیس
on easy street <idiom> U پول کافی برای زندگی راحت داشتن
Do you have a street map? U آیا نقشه خیابانها را دارید؟
The store across the street. U فروشگاه آنطرف خیابان
This way please. store across the street. U بفرمائید از این طرف
Fleet Street U جراید لندن
street credibility U داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
At the end of the street. U درته خیابان
high street U خیاباناصلیشهر
street light U تیرچراغبرقخیابان
street bet U شرطخیابانی
Fleet Street U مطبوعات
Fleet Street U خیابان فلیت
Downing Street U نخست وزیر
grub street U اشغال گذرنویسندگان
tolay street on U تاکید کردن
in queer street U درمضیقه گرفتاربدهی
to veer off the street U از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
Wall Street U مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
street offences U اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
street gauge U الگوی سطح راه
street traffic U ترافیک [جاده]
street traffic U رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
street crossing U چهارراه
street crossing U تقاطع
man in the street U ادم متعارفی
man in the street U فرد معمولی
stop street U خیابان فرعی
street arab U بچه کوچه گرد
street arab U بچه ولگرد
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street car U راه اهن شهری
street car U تراموای
street gutter U جوی
street gutter U ابرو
street orderly U جانورلاشه خور
street orderly U سپوری کردن
street railway U خطوط تراموا
street virus U ویروس معمولی
lombard street U خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
the open of a street U دهنه خیابان
to get the key of the street U جای شب ماندن نداشتن
to get the key of the street U بی خانه بودن
tolay street on U اهمیت دادن
street orderly U مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly U سپور
street lighting U روشنایی خیابان
street gutter U نهر کنار خیابان و راه
street offences U جرائم خیابانی
street hockey U نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
street lightning U روشنی راه و خیابان
to pave the street with stone U خیابان را سنگ فرش کردن
band street writer U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
on Carey Street [British E] <adj.> U ورشکسته
I was standing at the street corner . U درگوشه خیابان ایستاده بودم
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U کاملا مسلم وقطعی است.
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
The cab neared [approached] 20th Street. U تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides . U نانش توی روغن است
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
cross U اختلاف مرافعه
cross U دورگه
cross U حدوسط ممزوج
cross U علامت ضربدر یاباضافه
cross U تقلب
cross U نادرستی
cross U قلم کشیدن بروی
cross U خط بطلان کشیدن بر
cross U گذشتن
cross over U همگذری
cross U مصادف شدن با
cross U روبروشدن قطع کردن
cross U چلیپا
cross U خاج
on the cross U بطوراریب
st.g's cross U چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
to be cross about something U دلخور بودن از چیزی
cross U عبوردادن
to cross self U با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
cross tell U خبر دادن
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
to take the cross U صلیب بدوش گرفتن
cross over U درو از عقب
cross U علامت ضربدر در نقشه کشی
cross U صلیب
cross U دورگه کردن
cross U پیوندزدن کج خلقی کردن
cross U عبور کردن
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cross U قطع کردن متقاطع کردن
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U حرکت سمتی
cross U متقاطع
cross U عرضی
cross U پیوندی
cross out U قلم زدن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع
cross U خلاف میل کسی رفتار کردن
cross U سانتر کردن
cross support U نگهداشتن بدن بحالت صلیب
cross section U سطح مقطع عرضی
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cross stitch U بخیه دوزی بچپ وراست
cross stay U بست چلیپا
cross stay U تقویت صلیبی
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
cross slide U کشوی لغزنده عرضی
cross section U برش عرضی
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
cross section U سطح مقطع موثر
cross section U سطح مقطع
maltese cross U صلیب
cross section U نیمرخ عرضی
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section U مقطع
cross tip U پیچ گوشتی چهارسو چارشاخه
olympic cross U صلیب المپیک
cross section U رویه برش
pectoral cross U چلیپایی روی سینه
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
cross wise U صلیب وار
cross traverse U تراورس عرضی
greek cross U صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
geneva cross U صلیب سرخ
cyclo cross U مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
cross word U جدول لغز
cross word U جدول معمائی
cross wise U چلیپایی ضربدری
cross voting U رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
cross wall U دیوار همبر
cross wall U دیوار پلهای عرضی
cross wires U سیمهای متقاطع
cross wind U باد جانبی
cross vault U طاق چهاربخش
cross validation U وارسی اعتبار
cross talk U تداخل صداها در تلفن
cross talk U القاء
cross talk U تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
cross talk U تداخل صحبت
cross talk U تداخل صدا
line cross U تقاطع خط
cross trail U جاده عرضی
inverted cross U بالانس صلیب
cross trail U جاده سرتاسری عرضی در منطقه
cross thrust U تراست ناخالص
cross tree U رابط عرضی دکلها
invention of the cross U جشن یافتن صلیب
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
cross weight U وزن ناخالص
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
cross-gable U [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cross-church U کلیسای صلیبی
cross-doomed U کلیسای گنبددار
cross-brace U بادبند چپ و راست
cross-bond U آجرچینی فلمنگی
cross-beam U تیر افقی
cross-banded U [روکشی با تارهای عمود]
cross-aisle U [گوشواره عرضی کلیسا]
Celtic cross U [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com