English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
i reck not of danger U من باکی از خطر ندارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reck U بیم داشتن
reck U باک داشتن
reck U پروا داشتن
to p anyone through danger U کسی را از خطر رهایی دادن
danger U خطر
danger U به خطر افتادن
reckless of danger U بی پروا ازخطر
safe from danger U محفوظ از خطر
to guard against danger مواظب خطر بودن
danger sticks U نانچیکوهات [ورزش] [کونگ فو]
to incur danger U خودرادر خطر انداختن
to incur danger U درخطر افتادن
to redress danger U جبران خسارت کردن
to rush any one into danger U کسیرا بخطر کشانیدن
danger of flooding U خطر سیل
Our lives are in danger. U جانمان درخطر است
Better face in danger once than to be always in da. <proverb> U مرگ یکدفعه شیون یکدفعه.
There's no danger of that happening again. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
smell danger <idiom> U از خطری پیش آگاه شدن [اصطلاح مجازی]
danger money U مزدوحقالزحمهانجام کاریخطرناک
danger zone U منطقه خطر
danger signal U اژیرخطر
danger signal U اژیر یا بوق اعلام خطر
danger close U خطرنزدیک است
danger close U خطر نزدیک
danger buoy U بویه خطر
danger bearing U سمت خطر
danger bearing U سمت خطرناک
danger area U منطقه خطرناک
danger area U منطقه خطر
danger space U فضای خطرناک
danger was imminent U خطر تهیدمیکرد
danger space U فضای هوایی خطرناک
subjected to danger U در معرض خطر
liable to danger U در معرض خطر
lead out of danger U با راهنمایی از خطر رهانیدن
danger was imminent U خطر نزدیک بود
i warned him of danger U او را از خطراگاهی دادم
isolated danger mark U علامتعایقدارخطر
danger warning level U حداقل موجودی
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
Red light is a signal for danger . U چراغ قرمز علامت خطر است
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com