English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
i agreed to go U حاضر شدم بروم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
agreed U پذیرفته
agreed U موافق
agreed U قرار شده
agreed point U نقطه قراردادی
agreed point U نقطه پیش بینی شده
agreed time U موعد مقرر
agreed to U پذیرفته
agreed to U قبول شده موردموافقت واقع شده
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
mutually agreed to U مرضی الطرفین
We have agreed in princeple . U درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
Agreed . that is a deal . U قبول ( قبوله )
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
agreed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
agreed <adj.> <past-p.> U تایید شده
agreed <adj.> <past-p.> U قبول شده
agreed <adj.> <past-p.> U اجازه داده شده
agreed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
agreed <adj.> <past-p.> U تصدیق شده
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
as previously agreed upon <adv.> U همینطور که قبلا موافقت شد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com