English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hitting U اصابت
hitting U طعمه دزدی ماهی
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting U انتخاب یک کلید
hitting U زدن
hitting U اصابت موفقیت
hitting U به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U خوردن
hitting U ضربت تصادف
hitting U موفقیت
hitting U نمایش یافیلم پرمشتری
hitting U زدن خوردن به
hitting U اصابت کردن به هدف زدن
hitting U اصابت گلوله
hitting U ضربه زدن زدن
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting area U سطحضربه
hard-hitting U پر جوش و خروش
hard-hitting U پرتکاپو
hard-hitting U سختکوش
She swerved sharply to avoid hitting a dog. U او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
holding U متصرفی اجاره داری
holding U ملک متصرفی
self holding U خودنگهدار
holding U سهام
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding U دارایی
holding U مایملک
holding U موجودی
holding U دارائی
holding U دارائی سهام
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding U نگهداری
holding U دراختیار داشتن دارایی
holding U نقض مقررات
holding U تملک
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding time U زمان صرف شده
holding magnet U گیره مغناطیسی
holding time U زمان نگهداری
share holding U سرمایه گذاری در سهام
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding timekeeper U زماننگهدار
What is holding it up ? what is the snag? U گیر کار کجاست ؟
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding ground U محوطه نگهدارنده لنگر
holding ground U گیرایی کف دریا
holding force U نیروی بازدارنده
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding coil U پیچک نگهدارنده
holding capacity U فرفیت نگهداری
holding attack U تک بازدارنده
holding attack U تک متوقف کننده
holding attack U تک تثبیت کننده
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding a session U اجلاس
holding company U شرکت مالک
holding company U شرکت صاحب سهم
holding force U نیروی تثبیت کننده
holding flange U لبه نگهدارنده
holding costs U مخارج نگهداری
holding contacts U کنتاکتهای جریانپای
holding company U شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company U شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company U کمپانی مسلط
induction holding furnace U کوره گرم نگهدار القائی
isothermal holding furnace U کوره هم دمایی
leave (someone) holding the bag <idiom> U تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
centre holding variation U واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
holding area marking U نشانگرمنطقهغیرمجاز
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com