English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high power loudspeaker U بلندگوی پرقدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high power U تفنگ شکاری بزرگ
high power engine U موتور با قدرت زیاد
high power transistor U ترانزیستور قدرت
high power pulse U پالس قوی
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
high power modulation U مدولاسیون سطح بالا
high power engine U موتورپر قدرت
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
high tension power plant U نیروگاه فشار قوی
high power projector lamp U لامپ پروژکتور پر قدرت
high power pulse generator U مولد پالس پرقدرت
d.c. high tension power transmission U انتقال فشار قوی دی . سی .
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
loudspeaker U وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
loudspeaker U بلندگو
loudspeaker U بلند گو
Horn loudspeaker U بلند گوی بوقی
magnetic loudspeaker U بلندگوی مغناطیسی
treble loudspeaker U بلندگویصدایزیر
electrodynamic loudspeaker U بلندگوی الکترودینامیکی
capacitor loudspeaker U بلندگوی خازنی
bass loudspeaker U بلندگویباس
electrodynamic loudspeaker U بلندگوی الکترودینامیک
magnetic armature loudspeaker U بلندگوی مغناطیسی
magnet type loudspeaker U بلندگوی مغناطیسی
piezo electric loudspeaker U بلندگوی کریستالی
piezo electric loudspeaker U بلندگوی پیزوالکتریک
excited field loudspeaker U بلندگوی الکترودینامیک
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
power U قدرت نیرو
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U خاموش کردن یک وسیله
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U توان از دست رفته
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U حذف توان کامپیوتر
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U توان [ریاضی]
useful power U قدرت مفید
useful power U توان مفید
will to power U قدرت خواهی
will-power U اراده
will-power U عزم راسخ
will-power U قدرت اراده
e. power U قوه مجریه
e. power U نیروی اجرایی
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will-power U تصمیم
power up U روشن کردن
power U قوه [ریاضی]
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down U قطع نیرو
power down U قطع برق خاموش کردن
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power U انرژی
power on U روشن کردن
power saw U اره ماشینی
power saw U دستگاه اره
power up U برق
will power <idiom> U قدرت
power U شدت
in power U صاحب مقام
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U نیرو
outside power U جریان خارجی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
power U زور
power U قدرت
power U برتری
power U توان برقی
power U زور بکاربردن
in power U دارای اختیارات
power U قدرت دیدذره بین
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U برق
power U توان نیرو
power U توان
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U دولت
power U اقتدار و اختیار
power U راندن
power U قوه
power U توانایی
power U قوه یا توان
power U دستگاه برقی
power U برقی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
sea power U نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
man power U نیروی مردانه
sea power U قدرت بحری
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
ruling power U سلطان
scattering power U قدرت پراکندگی
sea power U کشور دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
social power U قدرت اجتماعی
true power U توان واقعی
true power U توان متوسط
thermal power U توان حرارتی
thermal power U مقدار حرارتی
the power of imagination U قوه تصور
super power U ابر قدرت
invested with power U اختیار داده شده
super power U ابر نیرو
starting power U قدرت راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
source of power U منبع انرژی
true power U توان حقیقی
source of power U منبع قدرت
sounp power U توان صوتی
invested with power U دارای اختیار
resolving power U قدرت تفکیک
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
radiant power U شاره تابان
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
tractive power U نیروی کشش
pulling power U نیروی کشش
predictive power U قدرت پیش بینی
power volleyball U والیبال قدرتی
power user U کاربر پیشرفته
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
labor power U توان نیروی کار
power unit U پیش راننده
reactive power U توان هرز
reactive power U توان غیر فعال
judicial power U قوه قضاییه
resolution power U توان تفکیک
refractive power U قدرت شکست
reflecting power U قدرت انعکاس
rectangular power U قدرت راست روی
received power U توان دریافتی
real power U توان موثر
real power U توان حقیقی
reactive power U توان راکتیو
reactive power U توان واکنشی
power turret U برجک برقی
internal power U مصرف داخلی
horse power U قدرت اسب
power worker U فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
power point U اتصالبرق
power cut U قطعبرق
horse power U توان موتور
peak power U بار خارجی بیشینه
corridors of power U مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
TV power button U دکمهروشنکنندهتلوزیون
hydroelectric power U نیروی برقابی
power-on light U چراغروشنشدندستگاه
power-sharing U روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
Power of distiction. U قوه تشخیص
To have power and influence. U تیغ برایی داشتن
gripping power U چسبندگی
gripping power U دوسیدگی
gripping power U قدرت مهارکنندگی
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
heating power U توان حرارتی
power current U جریان قوی
power switch U کلید قدرت
hiding power U قدرت پوشش
hoisting power U نیروی صعودی
horse power U اسب بخار
idle power U توان کور
power-on button U دکمهروشنشدندستگاه
world power U قدرت جهانی
world power U قدرت دنیوی
world power U ابرنیرو
interference power U توان پارازیت
world power U جهان نیرو
internal power U توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
wattless power U توان راکتیو یا غیرموثر
wattless power U توان هرز
veer on power U با دوار زنجیر دادن
world power U کشوربسیار قوی
instantaneous power U توان لحظهای
resolving power U توان تفکیک تلسکوپ
power turbines U توربینهایقدرت
power train U آموزشقدرت
power takeoff U قدرت
wattles power U توان کور
power socket پریز برق
power indicator U شاخصروشن
power button U دکمهروشن
increase of power U افزایش قدرت
input power U توان ورودی
input power U قدرت ورودی
vector power U توان برداری
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com