English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high level data link control U کنترل پیوند دادههای سطح بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data link control U کنترل اتصال داده
synchronous data link control U کنترل پیوند دادهای همگام
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data link U اتصال داده
data link U پیوند داده
data link U تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link U محور مخابرات
data link U پیوند دادهای
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link escape U گریز اتصال دادهای
radio data link U ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
data level U سطح داده
level control U کنترل سطح
control level U سطح کنترل اماد
high-level U استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level U قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level U استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level U قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
recording level control U کنترلدرجهضبط
high level format U فرمت یا قالب بندی سطح بالا
high level signal U سیگنال بزرگ
high level cistern U ابفشان مرتفع
high level language U زبان سطح بالا
high level manpower U نیروی انسانی بالا
high level modulation U مدولاسیون سطح بالا
control data U داده کنترلی
data control U کنترل داده ها
high level programming language U زبان برنامه نویسی سطح بالا
data control section U بخش کنترل داده
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
data control block U بلاک کنترل داده ها
fast data entry control U کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control U کنترلدخولاطلاعاتعالی
data set control block U بلاک کنترل مجموعه داده ها
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
link U تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
link U دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
link U مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
link U اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
link U پیوند
link U ارتباط
link U به هم پیوستن
link U پیوند دادن
T link U که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
T link U اتصال سریع و طولانی داده
link up U پیوستن
link-up U عمل الحاق
link-up U پیوستن
link U لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
link U رابط
link U رکابی
link U حلقه
link U پیونددادن
link U عضو اتصال
link U جفت کردن
link U بهم پیوستن
link U متصل کردن
link U زنجیر قلاب
link U میدان گلف
link U بند
link U دانه زنجیر پیوند
link U حلقه زنجیر
link U شاخه رابط
link up U عمل الحاق
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
link U ملحق شدن دو یکان
link U نقطه الحاق
link U اتصال
link U طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
link U الحاق ملحق
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
link U حلقه زنجیر نوار فشنگ
link U دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
link U نوار
link chain U زنجیر رابط
link fuse U فیوز باز
link boy U مشعل دار
fusible link U اتصال گداختنی
link belt U تسمه اتصال
link belt U نوار حلقهای جداشونده فشنگ
link belt U تسمه رابط
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
fusible link U اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
fusible link U عضو ذوب شونده
fuse link U فشنگ فیوز
fuse link U رابط فیوز
fuse link U فیوز باز
link chain U زنجیر اتصال
track link U اتصالشیار
coupler link U عضو اتصال
drag link U اتصال کششی
drag link U عضو کشش
dynamic link U پیوند پویا
end link U حلقه انتهایی
end link U حلقه پایانی
link-ups U عمل الحاق
link verb U افعالربطیمثلAppear,Be,Seem
link-ups U پیوستن
radio link U پیوند رادیویی
saddle link U حلقه زین دار
lifting link U اتصالدنده
sleeve link U دکمه زنجیری
coupler link U لینک اتصال
split link U چاکشاخهایرابط
communications link U پیوند مخابراتی
link road U راه فرعی
cutter link U اتصال
intermediate link U حلقه میانی
to link hands U دست بهم دادن
missing link U حلقه مفقوده
line link U خط اصلی
causal link U رابطه سببیت
cold link U پیوند سرد
cold link U پیوند دستی
common link U حلقه معمولی
communication link U پیوند ارتباطی
communication link U تسلسل مخابراتی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link U اتثال ارتباطی
the connecting link U علت
link trainer U دستگاه پروازاموز
acetylene link U پیوند استیلنی
warm link U پیوند گرم
compression link U حلقهاتصال
link bar U میله اتصال
link attached U راه دور
link attached U دور دست
link attached U دور
cuff link U دکمهسرآستین
link register U ثبات پیوند
acetylenic link U پیوند استیلنی
link belt U نوار فشنگ
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
permissive action link U ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
link lift vehicle U حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
open link fuse U فیوز باز
micro to mainframe link U اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
link route segments U راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U مسطح کردن
level U هموار
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U یک نواخت
level U یک دست
level U موزون هدف گیری
level U رده
level U ترازسازی
level U ترازکردن
level U مستقیم
level U مسطح شدن
level U نشانه گرفتن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U پایه
level U هم پایه
level U هم تراز
level U تراز بنایی
level U مسطح
level U سطح ارتفاع
level U همسطح
level U تراز کردن تراز
level U همسطح کردن
level U تراز
level U سطح
level U میزان
level U الت ترازگیری
level U سطح برابر
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level to U تراز کردن
level best U خیلی عالی
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level best U بسیارعالی
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level out U یکنواخت کردن
level best U خیلی خوب
level with each other U برابر
level with each other U در یک تراز
level out U برابر کردن
he did his level best U کوتاهی نکرد
level of effort U تلاش رزمی یکان
level of readiness U سطح امادگی رزمی
level of significance U سطح معنی دار بودن
level of effort U میزان تلاش
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
surveyor's level U ترازنقشه برداری
level of confidence U سطح اعتماد
level of confidence U سطح اطمینان
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
level land U زمین مسطح
level of living U سطح زندگی
level of strength U سطح استعداد رزمی
level of strength U میزان استعداد رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com