Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
helicopter rescue net
U
تور نجات هلیکوپتر
helicopter rescue strop
U
کمربند نجات هلیکوپتر
rescue
U
رهانیدن خلاصی
i came to his rescue
U
به فریادش رسیدم
rescue
U
رهایی
rescue
U
رهایی دادن
rescue
U
نجات
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
rescue basket
U
زنبیل نجات
rescue operation
U
عملیات نجات
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
rescue dump
U
دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
fire and rescue
U
نجات و اطفای حریق
fire and rescue
U
عملیات نجات و اطفای حریق
to rescue somebody from drowning
U
کسی را از غرق شدن نجات دادن
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
to rescue people from the water
U
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
harness
U
اماده کردن
harness
U
پوشش کفش برفی
harness
U
بند کتف
harness
U
یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness
U
تونیک
harness
U
طرزبستن طناب به بدن کوهنورد
harness
U
حین انجام وفیفه
harness
U
قلاب
harness
U
یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harness
U
افسار زدن
harness
U
بند شانه
harness
U
نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند
in harness
U
ستام دار
in harness
U
یراق شده
harness
U
افسار
harness
U
دهنه
harness
U
تارکش
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harness
U
زین وبرگ کردن
harness
U
مهارکردن مطیع کردن
harness
U
تحت کنترل دراوردن
harness
U
یراق اسب
harness
U
بند بسته دسته سیم
helicopter
U
chopper :syn
helicopter
U
هلیکوپتر
helicopter
U
چرخش در هوا
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
head harness
U
بندثابتکنندهماسکرویسر
climbing harness
U
نوارکوهنوردی
wiring harness
U
یک دسته سیم به هم بسته
wiring harness
U
مهار سیم
harness racing
U
ارابه رانی تک اسبه
harness horse
U
اسب مخصوص ارابه رانی
harness race
U
مسابقه ارابه رانی
to die in harness
U
مردن
to die in harness
U
هنگام کار
helicopter gunship
U
هلیکوپترمسلح
armed helicopter
U
هلی کوپتر مسلح
attack helicopter
U
هلیکوپتر تک ور
attack helicopter
U
هلیکوپتر تک
compound helicopter
U
هلی کوپتر مرکب
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
scout helicopter
U
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
helicopter wave
U
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
armed helicopter
U
هلی کوپترتوپدار
helicopter hangar
U
آشیانههلیکوپتر
helicopter pilot
U
خلبان چرخبال
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
army helicopter
U
هلیکوپتر ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
army helicopter
U
چرخبال ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
U
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
helicopter carrier
U
ناو هلیکوپتر بر
lift helicopter
U
هلی کوپتر باری
lift helicopter
U
هلی کوپترحمل و نقل
helicopter wave
U
موج هلیکوپترها
helicopter team
U
تیم سوار بر هلی کوپتر
helicopter lane
U
کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
drone antisubmarine helicopter
U
هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
helicopter flight deck
U
عرشهپروازهلیکوپتر
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double p
U
پاروی دوسر
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out
U
081 خارج
double
U
اندازه دو برابر
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
دوبار
double up
U
دولاکردن
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up
U
دولا شدن
double zero
U
صفر2برابر
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double-six
U
دوطرفشش
double-take
U
یکه خوردن
double-take
U
واکنش دوگانه
on the double
U
بدو رو
on the double
U
فرمان بدو رو
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دو برابر
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دولا
double
U
جفت
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
مضاعف
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double
U
تاکردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
دوسر المثنی
double
U
تصویر قرینه
double
U
:دوبرابر کردن
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in
U
081 تو
double
U
همزاد
double
U
دو برابر کردن
double
U
دو نفره
double
U
دواسترایک متوالی
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double minded
U
بی ثبات
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double mind
U
دردل
double mind
U
منلون
double minded
U
فریبنده
double mind
U
فریبنده
double minded
U
دودل
double minded
U
متلون
double line
U
خط مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double length
U
طول مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
double team
U
تیم دونفره
double tent
U
چادر دو نفره
double the edge
U
لب گردانیدن
double ignorance
U
جهل مرکب
double hyphen
U
این علامت //
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double image
U
تصویر مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot
U
گره دوبل
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double junction
U
اتصال مضاعف
double integral
U
انتگرال دوبل
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
double tongued
U
دارای دوقول
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double minimum
U
جفت کمینه
double refraction
U
انکسار دوبل
double refraction
U
شکست دوبل
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double precision
U
مضاعف
double precision
U
دقت
double poppy
U
گل هزاره
double pole
U
دو قطبی
double pole
U
با دو قطب
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double pica
U
حروف 42 پونط
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double motor
U
دوموتوره
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star
U
دوگانه
double star
U
دوتایی
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double space
U
یک سطر در میان
double sixes
U
دو شش
double sixes
U
جفت شش
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double seam
U
درز دوبل
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com