Perdic | height of building | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 199 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	height of building U	بلندی ساختمان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	height U	منتهادرجه
	height U	تکبر
	height U	دربحبوحه
	height U	ارتفاعات
	height U	عظمت
	height U	قد
	x height U	ارتفاع x
	They are of the same height. U	هم قد یکدیگرند
	height U	عرش
	height U	اسمان
	height U	جای مرتفع
	it was at its height U	به منتهای درجه رسیده بود
	height overall U	ارتفاع ساختمان
	height U	رفعت
	height U	ارتفاع
	height U	بلندی
	optimum height U	ارتفاع حداکثرقابل استفاده
	bench height U	ارتفاعگسل
	cap height U	ارتفاع حروف بزرگ
	closed height U	حداکثر ارتفاع لیفتراک
	optimum height U	ارتفاع مطلوب
	vertex height U	قله مسیرگلوله حداکثر ارتفاع منحنی
	vertex height U	قله منحنی مسیر
	height of fill U	بلندی اکند
	height adjustment	میزان ارتفاع
	height control U	تنظیماتفاع
	pile height U	ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
	height of the dive U	ارتفاعپرش
	height scale U	پایهارتفاع
	wave height U	ارتفاعموج
	height of site U	ارتفاع سکوی موشک یاموضع
	How tall are you ? what is your height ? U	قدت چقدر است ؟
	critical height U	ارتفاع بحرانی
	critical height U	بلندی بحرانی
	height of centers U	ارتفاع مرکز
	height of eye U	ارتفاع راصد
	height of fill U	ارتفاع خاکریز
	height of rise U	ارتفاع ابگیر
	height of rise U	ارتفاع برجستگی
	height of site U	ارتفاع پایگاه
	height of burst U	ارتفاع ترکش
	line height U	ارتفاع خط
	height money U	اضافه بهای کار در ارتفاع
	height hole U	چاه هوایی
	height delay U	زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
	height datum U	سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
	height clearance U	ارتفاع مجاز
	optimum height U	حداکثر ارتفاع
	drop height U	ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
	decision height U	حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
	height of site U	ارتفاع ایستگاه
	bombing height U	ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
	altitude height U	سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
	bombing height U	ارتفاع بمباران
	absolute height U	ارتفاع نسبت به سطح دریا
	condenser height adjustment	تنظیم انقباض ارتفاع
	height adjustment scale	پایه تنظیم ارتفاع
	height adjustment screw	پیچ تنظیم ارتفاع
	height of the volleyball net U	34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
	no vehicles over height shown U	عبوروسایلنقلیهکهبیشترازحدنشاندادهشدهاندممنوع
	half height drive U	نیم گردان دیسک
	height of the volleyball net U	بلندای تور والیبال
	jump height curve U	منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
	blade height adjustment	پهنای تنظیم بلندی
	to bring to the same plane [height] U	به یک صفحه [بلندی] آوردن
	height adjustment foot	پایه تنظیم ارتفاع
	altitude/height hold U	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
	cloud top height U	ارتفاع صعود قارچ اتمی
	height equivalent of theroretical plate U	ارتفاع معادل بشقابک نظری
	Line up the children in order of height. U	بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
	building U	بنا
	building U	عمارت دیسمان
	building U	ساختمان
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	ship building U	کشتی سازی
	site building U	زمین ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	site building U	زمین زیربنا
	public building U	بنای همگانی
	service building U	ساختمانسرویس
	slab building U	ساختلوح
	turbine building U	ساختمانتوربین
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	building line U	خط کناری ساختمان
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	tower building U	ساختمان برجی
	administrative building U	ساختماناداری
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	office building U	ساختمان اداری
	building block U	کنده ساخت
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	bridge building U	پل سازی
	road building U	جاده سازی
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building block U	بنا کنده
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building blocks U	کنده ساخت
	building blocks U	بنا کنده
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	body building U	پرورش اندام
	body building U	بدنسازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body-building U	پرورش اندام
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building sites U	عرصه
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	building official U	بازرسان ساختمان
	nest building U	لانه سازی
	building work U	کار ساختمانی
	capital building U	سرمایه سازی
	commercial building U	سرای
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	commercial building U	تیم
	commercial building U	تیمچه
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	home building U	ساختمان مسکونی
	house building U	ساختمان مسکونی
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	industrial building U	بنای صنعتی
	machine building U	ماشین سازی
	main building U	ساختمان اصلی
	model building U	الگوسازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	building system U	سیستم ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building permit U	پروانه ساختمان
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building unit U	واحد ساختمانی
	building owner U	صاحب کار
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	building plant U	وسایل ساختمان
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	word building test U	ازمون واژه سازی
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است