Perdic | he spoke smoothly | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 26 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	he spoke smoothly U	بنرمی سخن گفت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	smoothly U	به نرمی
	smoothly U	بطور صاف
	smoothly U	به ارامی
	smoothly U	یکنواخت
	The engine doesnt run smoothly . U	موتور روان کار نمی کند
	Sh spoke in such a way that… U	طوری صحبت کرد که
	She had an aside with me . She took me aside and spoke to me U	مراکنار کشید وبا من صحبت کرد
	spoke U	پره چرخ
	to spoke the t. U	راست گفتن
	spoke U	میله چرخ
	spoke U	اسپوک میله دار کردن
	spoke U	محکم کردن
	I spoke my mind. U	من خیلی رک گفتم.
	He Spoke very highly of you. U	از شما خیلی تعریف می کرد
	wheel spoke U	پره چرخ
	I spoke my mind. U	آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
	the man to whom you spoke U	مردی که باوسخن گفتید
	he spoke tous U	بما سخن گفت
	spoke bone U	زند بالا
	spoke bone U	زند اعلی
	spoke shave U	رنده مشتی
	spoke shave U	رنده مشته رنده کبوتری رنده کبوتری
	spoke wheel U	چرخ پره دار
	To put a spoke in someones wheel. U	چوب لای چرخ کسی گذاردن ( ایجاد مانع واشکال )
	Her eyes spoke volumes of despair. U	در چشمهای او [زن] ناامیدی کاملا واضح است.

Recent search history

Forum search