English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hardening U سفت شدگی
hardening U سخت گردانی
after hardening U دوباره سخت کردن پلاستیک
hardening U سخت شدن
work hardening U سخت گردانی سرد
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
water hardening U سختگردانی با اب
hardening furnace U کوره سخت گردانی
case hardening U سخت گردانی سطحی
age hardening U سخت گردانی زمانی
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
broken hardening U سخت گردانی شکسته
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
work hardening U سخت کاری فلزات
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
double hardening U سخت گردانی مضاعف
strain hardening U سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
rapid hardening U زود سخت
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
hardening of mortars U سخت شدن ملاتها
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
hardening constituent U جزء سخت گردانی
hardening crake U ترک سخت گردانی
hardening of concrete U سخت شدن بتن
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
depth of hardening zone U عمق سختی
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
air hardening steel U فولاد هوا سخت شده
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
distortion U پیچیدگی
distortion U تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion U صدای نامفهوم داشتن
distortion U کج شکلی
distortion U نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
distortion U اغتشاش
distortion U کژدیسی
distortion U انحراف
distortion U اعوجاج
distortion U کرنش زاویهای
distortion U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortion U شکستگی
distortion U واپیچش
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion U تحریف
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
rapid hardening portland cement U سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
spot distortion U اغتشاش نقطه
sound distortion U اعوجاج صوت
trapezium distortion U اغتشاش ذوزنقهای
tetragonal distortion U واپیچش چهار گوشهای
sound distortion U شکستگی صدا
sawtooth distortion U شکستگی
sawtooth distortion U بدنمایی
sbend distortion U لرزش تصویر رادار
sbend distortion U لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
scurve distortion U لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
pincushion distortion U خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
phase distortion U اعوجاج فاز
perceptual distortion U تحریف ادراکی
fortuitcus distortion U اعوجاج اتفاقی
field distortion U اعوجاج میدان
field distortion U انحراف میدان
end distortion U اعوجاج انتهایی
distortion of field U اغتشاش میدان
distortion factor U ضریب اعوجاج
distortion factor U مانده نسبی
delay distortion U اعوجاج تاخیری
current distortion U اعوجاج جریان
bias distortion U اعوجاج پیشقدری
asymmetrical distortion U اعوجاج نامتقارن
frequency distortion U اغتشاش بسامدی
frequency distortion U تغییر شکل یافتگی فرکانس
parallax distortion U اختلاف منظر
parallax distortion U خطای توازی
parallax distortion U خطای پارالکس
moire distortion U بدنمایی مواره
line distortion U اعوجاج خط
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
keystone distortion U تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
impluse distortion U اعوجاج ضربهای
image distortion U شکستگی تصویر
harmonic distortion U اغتشاش هارمونیک
image distortion U اعوجاج تصویر
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
to avoid distortion of the results [produced] by ... U برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com