English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
on guard line U خطحافظ
Other Matches
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
guard U پاسدار
guard U پاسبان مستحفظ
guard U گارد
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U نرده حفافتی
guard U پناه
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
on guard U بحالت محافظ باش
guard U پاسداری دادن
guard U نگهبانی دادن
on ones guard U موافب
guard U نگهبان
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
out guard U گشتی
out guard U گشتی صحرایی
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
off ones guard U غافل
on ones guard U درپاسگاه
to be on guard U موافب
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to keep guard U موافب
to keep guard U بودن احتیاط کردن
on guard U بحالت گارد
on ones guard U متوجه
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
guard U محافظ گارد
on guard U نگهبان
on guard U گاردگرفتن
on guard U هشیار
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
right guard U نگهبانراست
on guard U گارد گرفتن
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U محافظت کردن
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U watch
off-guard U درانتظارپیشامدبد
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U روکش کشیدن
on guard U اماده برای دفاع باشید
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U محافظ
guard U حفافت کردن
double guard U دفاع با دو دست
life guard U نگهبان
life guard U هنگ ویژه
color guard U پاسدار پرچم
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
tendon guard U محافظزردپی
guard dog U سگ نگهبان
life guard U گارد
left guard U محافظچپ
key guard U راهنمایکلید
trigger guard U حافظماشه
wind guard U محافظباد
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
air guard U گشتی هوایی
air guard U پاسور هوایی
guard dog U سگنگهبان
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
bumper guard U سپر ماشین
blade guard U تیغهلبه
toe guard U حافظانگشتان
breech guard U حافظتهساز
neck guard U حافظگردن
overhead guard U حافظبالایسر
armed guard U گارد مسلح
clothing guard U حافظپارچه
chin guard U حافظچانه
body guard U نگهبان
body guard U موکب
snow guard U محافظبرف
body guard U هنگ ویژه
bumper guard U روکش سپر
cable guard U نگهدارنده کابل
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
to nount guard U به نگهبانی رفتن
to guard against danger مواظب خطر بودن
mud guard U گلگیر
national guard U گارد ملی
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard U افسر گارد احترام
memory guard U نگهبان حافظه
color guard U گارد پرچم
guard-rail U نرده
advance guard U طلایه
advance guard U پیشرو
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیش قراول
main guard U پست نگهبانی اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
coast guard U گارد کرانه
guard-rails U نرده
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
border guard U پلیس مرزبانی
rat guard U موش بند
point guard U موقعیت گارد
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
praetorian guard U گارد ویژه
guard assembly U محفظه
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
plane guard U ناو نجات
plane guard U ناوگارد نجات
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
seaman guard U گارد دریایی
safe guard U حفافت
safe guard U نگهداری
picket guard U دژبان
picket guard U پاسبان اردوگاه
road guard U پلیس راه
road guard U ژاندارم
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard room U پاسدارخانه
radio guard U نگهبان بی سیم
rear guard U نیروی عقب دار
rear guard U عقب دار
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
guard rail U جان پناه
guard post U پایه نگهبان
guard house U پاسدارخانه
guard house U پاسگاه
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor U گارد احترام
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard of honour U گارداحترام
guard plank U تخته محافظ
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
flank guard U پهلودار
state guard U نیروی نظامی ایالتی
fire guard U حائل اتش
fire guard U پیش بخاری
rat guard U صفحه مانع ورودموش
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard signal U علامت نگهبان
guard ship U ship mission active
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
knuckle guard U انگلیسی
open guard U گارد باز
face guard U ماسک محافظ
knuckle guard U کارد
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
state guard U ارتش ایالتی
escort guard U گارد محافظ
splash guard U گلگیر
stand guard U نگهبانی دادن
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
eye guard U حافظچشم
flag guard U گارد پرچم
shin guard U ساقبند
guard band U باند نگهبان
guard dog U سگ پلیس
interior guard U نگهبان داخلی
flag guard U نگهبان پرچم
upper blade guard U حافظتیغهبالایی
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
coast guard officer U افسر گارد کرانه
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
body guard moulding U قالبحفافتیبدنه
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U تماس خطوط
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line spacing U فاصله سطور
line by line milling U فرز کردن سطری
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
in line U همراستا
to come in to line U در صف امدن
down line U بار کردن پایین خطی
o o line U خط دیدبانی سپاه
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line U سطر به سطر
down the line U ضربه از کنار زمین
to come in to line U موافقت کردن
in line U شمشیر در وضع حمله
mean line U خط میان
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
on the line U هواپیمای اماده پرواز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com