Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guard assembly
U
محفظه
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assembly
U
گروه
assembly
U
محفل
assembly
U
نصب ساخت
assembly
U
گردایش
assembly
U
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly
U
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly
U
محل بسیج افراد احتیاط
assembly
U
تولید
assembly
U
مجلس
assembly
U
اجتماع انجمن
assembly
U
شیپور جمع
assembly
U
همگذاری
assembly
U
مجمع نشست
assembly
U
نقطه الحاق هوایی
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly
U
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly
U
هیئت قانون گذاری
assembly
U
مونتاژ
assembly
U
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly
U
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly
U
مجمع
assembly
U
تجمع
assembly
U
مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly
U
اسمبلی گردهمایی
assembly
U
تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly
U
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly language
U
زبان اسمبلی
assembly language
U
زبان همگذاری
assembly instrudactions
U
مقررات یا دستورات نصب
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
assembly bench
U
میز مونتاژ
assembly list
U
سیاهه همگذاری
assembly listing
U
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
constituent assembly
U
مجلس موسسان
assembly of notables
U
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly program
U
برنامه همگذاری
assembly program
U
assembler
legislative assembly
U
مجلس قانونگذاری
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
unlawful assembly
U
مجمع غیر قانونی
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
house of assembly
U
مجلس درجه دوم قانون گذاری
house of assembly
U
مجلس ایالتی
instruction for assembly
U
مقررات نصب
legislative assembly
U
مجلس شورای ملی
legislative assembly
U
هیات مقننه
riotous assembly
U
اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
major assembly
U
قطعه عمده
major assembly
U
قسمت عمده دستگاه
ready for assembly
U
اماده جهت نصب
national assembly
U
مجلس ملی
pre assembly
U
نصب اولیه
general assembly
U
مجمع عمومی
general assembly
U
مجلس عوام
ball assembly
U
توپمجمع
assembly program
U
برنامه اسمبلی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
tail assembly
U
قسمتهایدم
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
cable assembly
U
کابل
cell assembly
U
مجتمع یاختهای
spout assembly
U
سرشیرآب
consmtituent assembly
U
مجلس موسسان
consultative assembly
U
مجلس شورا
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
needle assembly
U
مجمعسوزنی
duplexing assembly
U
دستگاه دو راهه
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
bridge assembly
U
برآمدگیسیمها
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
paragraph assembly
U
جمع اوری پاراگراف
assembly area
U
منطقه تجمع
assembly area
U
گمگاه
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
U
تیمار خط
assembly line
U
خط تولید
assembly line
U
خط کلی
assembly lines
U
خط کلی
assembly lines
U
خط تولید
assembly line
U
خط مونتاژ
bridle assembly
U
کنترلوزنه
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
U
تیمار خط
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
membership of legislative assembly
U
عضویت مجلس مقننه
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
interchangeable end assembly
U
مجمعانتهاییمتحرک
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
assembly order control number
U
شماره کنترل دستور کارتعمیر
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
breechblock operating lever assembly
U
سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
assembly order control number
U
شماره کنترل تعمیراتی
out guard
U
گشتی
off ones guard
U
غافل
to be on guard
U
بودن احتیاط کردن
to be on guard
U
موافب
to keep guard
U
موافب
out guard
U
گشتی صحرایی
to keep guard
U
بودن احتیاط کردن
guard
U
نگهبان
guard
U
پاسدار
guard
U
پاسبان مستحفظ
guard
U
گارد
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on ones guard
U
درپاسگاه
on guard
U
بحالت گارد
on guard
U
بحالت محافظ باش
on guard
U
نگهبان
on guard
U
هشیار
on guard
U
درسرنگهبانی
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
on guard
U
گارد گرفتن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
off ones guard
U
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard
U
گاردگرفتن
on ones guard
U
موافب
on ones guard
U
متوجه
guard
U
نرده حفافتی
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
U
محافظ
guard
U
روکش کشیدن
guard
U
محافظ گارد
guard
U
حفافت کردن
guard
U
watch
guard
U
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
U
محافظت کردن
right guard
U
نگهبانراست
old guard
U
محافظه کار سیاسی
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
off-guard
U
درانتظارپیشامدبد
off guard
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard
<idiom>
U
آگاه ،بادقت
guard
U
نگهبانی دادن
guard
U
پاسداری دادن
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
U
پناه
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
plane guard
U
ناو نجات
radio guard
U
نگهبان بی سیم
plane guard
U
ناوگارد نجات
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
guard dog
U
سگ نگهبان
rat guard
U
موش بند
safe guard
U
حفافت
point guard
U
موقعیت گارد
praetorian guard
U
گارد ویژه
border guard
U
پلیس مرزبانی
guard dog
U
سگ پلیس
rear guard
U
عقب دار
wind guard
U
محافظباد
trigger guard
U
حافظماشه
toe guard
U
حافظانگشتان
guard's van
U
کالسکهنگهبانقطار
tendon guard
U
محافظزردپی
rat guard
U
صفحه مانع ورودموش
splash guard
U
گلگیر
stand guard
U
نگهبانی دادن
state guard
U
نیروی نظامی ایالتی
state guard
U
ارتش ایالتی
key guard
U
راهنمایکلید
eye guard
U
حافظچشم
clothing guard
U
حافظپارچه
guard dog
U
سگنگهبان
to guard against danger
مواظب خطر بودن
to nount guard
U
به نگهبانی رفتن
breech guard
U
حافظتهساز
blade guard
U
تیغهلبه
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
skate guard
U
پرش روی تیغه اسکیت
shin guard
U
ساقبند
sergeant of the guard
U
گروهبان نگهبان
snow guard
U
محافظبرف
overhead guard
U
حافظبالایسر
rear guard
U
نیروی عقب دار
to relieve guard
U
نگهبان راعوض کردن
road guard
U
ژاندارم
road guard
U
پلیس راه
safe guard
U
نگهداری
on guard line
U
خطحافظ
neck guard
U
حافظگردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com