Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
guard
U
نگهبان
guard
U
پاسدار
guard
U
پاسبان مستحفظ
guard
U
گارد
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
U
نرده حفافتی
guard
U
پناه
guard
U
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
guard
U
پاسداری دادن
guard
U
نگهبانی دادن
guard
U
محافظ گارد
guard
U
حفافت کردن
guard
U
watch
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
U
روکش کشیدن
guard
U
محافظت کردن
guard
U
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
U
محافظ
old guard
U
محافظه کار سیاسی
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
U
نرده
guard-rails
U
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails
U
نرده
advance guard
U
پیش قراول
advance guard
U
پیش لشکر پاسدار
advance guard
U
پیشرو
advance guard
U
طلایه
air guard
U
پاسور هوایی
air guard
U
گشتی هوایی
armed guard
U
گارد مسلح
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
body guard
U
نگهبان
body guard
U
موکب
body guard
U
هنگ ویژه
bumper guard
U
سپر ماشین
bumper guard
U
روکش سپر
cable guard
U
نگهدارنده کابل
coast guard
U
گارد کرانه
coast guard officer
U
افسر گارد کرانه
color guard
U
گارد پرچم
color guard
U
پاسدار پرچم
custodial guard
U
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard
U
دفاع با دو دست
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship
U
ship mission active
escort guard
U
گارد محافظ
escort guard
U
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard
U
ماسک محافظ
fire guard
U
پیش بخاری
fire guard
U
حائل اتش
flag guard
U
گارد پرچم
flag guard
U
نگهبان پرچم
flank guard
U
پهلودار
front mud guard
U
گلگیر جلوی اتومبیل
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly
U
محفظه
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band
U
باند نگهبان
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard bit
U
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
guard house
U
پاسدارخانه
guard house
U
پاسگاه
guard line
U
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard mount
U
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor
U
گارد احترام
guard of honor
U
پاسدار تشریفات
guard of honour
U
پاسدار تشریفاتی
guard of honour
U
گارداحترام
guard plank
U
تخته محافظ
guard post
U
پایه نگهبان
guard rail
U
جان پناه
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
guard room
U
پاسدارخانه
guard signal
U
علامت نگهبان
interior guard
U
نگهبان داخلی
knuckle guard
U
کارد
knuckle guard
U
انگلیسی
life guard
U
نگهبان
life guard
U
گارد
life guard
U
هنگ ویژه
main guard
U
پست نگهبانی اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard
U
نگهبان حافظه
mud guard
U
گلگیر
national guard
U
گارد ملی
obstruction guard
U
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
off ones guard
U
غافل
off ones guard
U
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
officer of the guard
U
افسر گارد احترام
on guard
U
بحالت گارد
on guard
U
بحالت محافظ باش
Other Matches
on guard
U
هشیار
out guard
U
گشتی صحرایی
on guard
U
درسرنگهبانی
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard
U
موافب
to be on guard
U
بودن احتیاط کردن
to keep guard
U
موافب
to keep guard
U
بودن احتیاط کردن
on ones guard
U
موافب
right guard
U
نگهبانراست
off-guard
U
درانتظارپیشامدبد
off guard
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
out guard
U
گشتی
on ones guard
U
درپاسگاه
on ones guard
U
متوجه
on guard
U
نگهبان
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
on guard
U
گارد گرفتن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard
U
گاردگرفتن
on guard
<idiom>
U
آگاه ،بادقت
rat guard
U
صفحه مانع ورودموش
rear guard
U
عقب دار
rear guard
U
نیروی عقب دار
road guard
U
ژاندارم
road guard
U
پلیس راه
seaman guard
U
گارد دریایی
safe guard
U
حفافت
safe guard
U
نگهداری
rat guard
U
موش بند
picket guard
U
پاسبان اردوگاه
blade guard
U
تیغهلبه
open guard
U
گارد باز
picket guard
U
دژبان
plane guard
U
ناوگارد نجات
plane guard
U
ناو نجات
point guard
U
موقعیت گارد
praetorian guard
U
گارد ویژه
radio guard
U
نگهبان بی سیم
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
sergeant of the guard
U
گروهبان پاسدار
guard dog
U
سگ پلیس
neck guard
U
حافظگردن
on guard line
U
خطحافظ
overhead guard
U
حافظبالایسر
snow guard
U
محافظبرف
tendon guard
U
محافظزردپی
toe guard
U
حافظانگشتان
trigger guard
U
حافظماشه
wind guard
U
محافظباد
guard dog
U
سگنگهبان
guard's van
U
کالسکهنگهبانقطار
border guard
U
پلیس مرزبانی
guard dog
U
سگ نگهبان
left guard
U
محافظچپ
key guard
U
راهنمایکلید
sergeant of the guard
U
گروهبان نگهبان
shin guard
U
ساقبند
skate guard
U
پرش روی تیغه اسکیت
splash guard
U
گلگیر
stand guard
U
نگهبانی دادن
state guard
U
نیروی نظامی ایالتی
state guard
U
ارتش ایالتی
to guard against danger
مواظب خطر بودن
to nount guard
U
به نگهبانی رفتن
to relieve guard
U
نگهبان راعوض کردن
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
breech guard
U
حافظتهساز
chin guard
U
حافظچانه
clothing guard
U
حافظپارچه
eye guard
U
حافظچشم
lower blade guard
U
حافظتیغهپایینی
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
upper blade guard
U
حافظتیغهبالایی
body guard moulding
U
قالبحفافتیبدنه
To be caught by surprise . To be off ones guard .
U
غافلگیر شدن
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
lower guard retracting lever
U
سطحانقباضحافظتحتانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com