Perdic | grounded (his complaint was not grounded | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 24 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	grounded (his complaint was not grounded U	شکایت او بی اساس بود

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	well-grounded U	بر پایه یااساس صحیحinteger
	well-grounded U	دارای پایه محکم
	well grounded U	بر پایه یااساس صحیحinteger
	well grounded U	دارای پایه محکم
	grounded U	توپ به زمین خورده
	grounded field U	سیم پیچ متصل به زمین
	grounded primary U	مدار ورودی زمینی
	He is well grounded in mathematics. U	پایه ریاضیات اش قوی است
	grounded neutral U	سیم میانی زمین
	complaint U	شکایت
	having a complaint U	متظلم
	complaint U	دادخواهی
	complaint U	عارض شدن
	to make a complaint [about] U	شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
	To lodge a complaint . U	درمقام شکایت بر آمدن
	lodge a complaint against someone U	علیه کسی اقامه دعوی کردن
	to lodge a complaint U	عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
	to lodge a complaint U	شکایت کردن
	there is no ground for his complaint U	شکایت او بیمورد است
	lodge a complaint U	اقامه دعوی کردن
	lodge a complaint U	دادخواهی کردن
	lodge a complaint U	شکایت کردن
	If there is a reason for complaint, please contact ... U	اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy