Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
green dragon
U
ارن
green dragon
U
فیل گوش
green dragon
U
لوف کبیر
green dragon
U
درافیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragon
U
اژدها موشک دراگون
dragon
U
اژدها
dragon
U
گردان سوار اسبی
dragon
U
قایق مسابقهای 3 نفره
dragon
U
منظومه دراکو
dragon's head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
sicilian dragon
U
واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
dragon variation
U
واریاسیون دراگون دردفاع سیسیلی
dragon style
U
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-bracket
U
طاقچه دیوار کوب
dragon-beam
U
شاه تیر
dragon sumak
U
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
dragon blood
U
خون سیاووشان
dragon blood
U
دم الاخوین
dragon tree
U
درخت خون سیاووشان
dragon head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
dragon fly
U
سنجاقک
dragon-tie
U
تیر افقی گوشه ها
green
U
تازه
green
U
خرم
green
U
سبز
green
<idiom>
U
through the green
U
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
بی تجربه
green
U
ترو تازه نارس
green
U
معتدل
green
U
سبزه چمن
green
U
سبز کردن
green
U
سبزشدن
green
U
سبزیجات
green
U
رنگ سبز
green PC
U
رایانه سبز
pomona green
U
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green
U
رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green
U
رنگ سبز مایل بابی
pea green
U
سبز نخودی
to incline to green
U
بسیبزی زدن
to incline to green
U
یا مایل بودن
village green
U
میدان دهکده
Green Berets
U
سبز کلاهان
green card
U
کارت سبز
green cards
U
کارت سبز
green pepper
U
فلفل سبز
pea green
U
زرد مایل بسبز
pace of the green
U
سرعت گوی
olive green
U
رنگ سبز زیتونی روشن
green vegetable
U
سبزی خوراکی
green vitriol
U
زاج سبز
green wood
U
چوب تر
in the green tree
U
سرسبز
in the green tree
U
خوشبخت
in the green tree
U
بخت سبز
jade green
U
رنگ سبز یشمی
jade green
U
رنک سبزمایل به ابی
kendal green
U
پارچه پشمی سبزرنگ
long green
U
اسکناس پشت سبز
long green
U
دلار کاغذی پشت سبز
malachite green
U
سبز مالاشیت
mead green
U
سبز چمنی
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green peppers
U
فلفل سبز
green ball
U
توپسبز
green salad
U
سالادسبز
Light green.
U
رنگ سبز روشن
green beans
U
لوبیا سبز
By the green grass .
U
کنار چمن های سبز وخرم
green thumb
<idiom>
U
green with envy
<idiom>
U
bottle green
U
سبزپررنگ
green with envy
U
از حسادت ترکیدن
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
deep green
U
رنگ سبز تند و تیره
green roof
U
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture
U
معماری سبز
Green Party
U
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Green Paper
U
برگهنظرخواهی
green beam
U
شعلهیسبز
green cabbage
U
کلمسبز
green peas
U
نخودفرنگی
green russula
U
نوعیقارچسبز
green stool
U
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
Dear Mr. Green .
U
آقای گرین عزیز ( محترم )
to turn green
U
سبز رنگ شدن
green space
U
فضایسبز
green walnut
U
گردویتازه
practice green
U
شروعبهسبزشدن
Green Beret
U
تکاور - کماندو
green fingers
U
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
prophet's green
U
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
putting green
U
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green bean
U
لوبیای سبز
green bice
U
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind
U
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone
U
نیزه ماهی
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
green concrete
U
بتن تازه
green concrete
U
بتن تر
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop
U
علف تازه
green crop
U
علیق سبز
green eye
U
رشک
green eye
U
حسد
green eyed
U
حسود
green flag
U
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun
U
لوله پرتاب سبز
green alga
U
جلبک سبز
grass green
U
رنگ سبز چمنی
green revolution
U
انقلاب سبز
green belt
U
کمربند سبز
green belts
U
کمربند سبز
pea-green
U
سبز نخودی
bowling green
U
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green light
U
چراغ سمت راست
almond green
U
رنگ مغز پستهای
bromocresol green
U
سبز برموکرزول
dark green
U
سبزسیر
drive the green
U
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green
U
زمردی
emerald green
U
زمردین
emerald green
U
سبززمردی
putting green
U
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
forest green
U
سبز زیتونی
forest green
U
رنگ سبز تیره مایل بزرد
green house
U
گلخانه
green house
U
گرمخانه
green stuff
U
سبزیجات
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green soap
U
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green room
U
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green old wound
U
زخم تازه
green stuff
U
سبزی
green sand
U
ماسه تر
green onion
U
پیازچه
green pea
U
نخود سبز
green pea
U
نخود اتابکی
green peak
U
دارکوب سبز
green run
U
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green tea
U
چای سبز
green phosphor
U
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green meat
U
گوشت کهنه
green meat
U
سبزی
green meat
U
گیاه خوراکی
green mold
U
کفک سبز
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice
U
یرقان سبز
green tea
U
چایی سبز
green jaundice
U
سبزی
green old age
U
پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound
U
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
fine green marble
U
سنگ گندمی
green sand mold
U
قالب تر
moss green color
U
رنگ سبز ماشی
crown green bowls
U
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
green sand molding
U
قالب ریزی تر
all nature looked green
U
طبیعت سراسر سبز بود
all nature looked green
U
همه جا سبز بود
moss green color
U
سبز جلبکی
green with a blue tint
U
سبز مایل به ابی
yellow green alga
U
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
red green blindness
U
رنگ کوری سبز- قرمز
This painting has a green background.
U
زمینه این تابلو سبز است
red, green, blue
U
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
To turn green with envy.
U
از حسد ترکیدن
red, green, blue
U
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
green mountain boy
U
مرد بومی یا ساکن ورمونت
to paint adoor green
U
دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green
U
رنگ سبز بدری زدن
give someone the green light
<idiom>
U
اجازه ادامه به کار رادادن
green barley for fodder
U
قصیل
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
give someone the green light
U
چراغ سبز نشان دادن
green barley for fodder
U
خصیل
A green leaf is the gift of a dervish .
<proverb>
U
برگ سبزى است تیفه درویش .
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
red green blue monitor
U
مانیتور قرمز- سبز- ابی
As sure as
[God made]
little green apples he'll be back.
U
او
[مرد]
صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com