Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
green cards
U
کارت سبز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cards
U
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards
U
مین فلز برای تختههای مدار
cards
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
cards
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
U
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
cards
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards
U
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
cards
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards
U
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
cards
U
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
cards
U
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
cards
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards
U
ورق بازی کردن
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
cards
U
مقوا
cards
U
کارت ویزیت بلیط
cards
U
کارت
cards
U
ورق بازی گنجفه
cards
U
ورق
cards
U
برگ
cards
U
پنبه زنی
cards
U
ماشین پرداخت پارچه
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards
U
یک کارت پانچ
cards
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
cards
U
برگه
vaccination cards
U
دفترچه های واکسیناسیون
house of cards
<idiom>
U
To cheat at cards.
U
درقمار ( ورق بازی ) تقلب کردن
To stack the cards .
U
ورق زدن ( تقلب درقمار )
To play cards .
U
ورق بازی کردن
To deal the cards .
U
ورق دادن
play one's cards right
<idiom>
U
از فرصتهای خود سودبردن
house of cards
U
ساختمان سست بنیاد
[اصطلاح مجازی]
control cards
U
کارتهای کنترل
show one's cards
<idiom>
U
برگ آس را رونکردن
stack the cards
<idiom>
U
برای کسی نقشه کشیدن
report cards
U
کارنامه
identity cards
U
شناسنامه
vaccination cards
U
دفترچه های مایه کوبی
program cards
U
کارتهای برنامه
to show ones cards
U
قصد خودرا اشکارکردن
house of cards
U
ساختمان با ورقهای پاسور
house of cards
U
طرح پوشالی
[اصطلاح مجازی ]
playing cards
U
ورق بازی , برگ
playing cards
U
ورق گنجفه
credit cards
U
کارت اعتباری
credit cards
U
کارت یاورقه خرید نسیه
playing cards
U
گنجفه
Shall we play a game of cards?
U
یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
put one's cards on the table
<idiom>
U
رک بودن
lay one's cards on the table
<idiom>
U
صادقانه معامله کردن
hold all the trump cards
<idiom>
U
کنترل کامل داشتن
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
To reveal ones intentions (aims). To put ones cards on the table.
U
دست خود را رو کردن
green PC
U
رایانه زیست بوم دوستانه
green PC
U
رایانه سبز
green
<idiom>
U
through the green
U
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
U
سبزشدن
green
U
ترو تازه نارس
green
U
سبزه چمن
green
U
سبز کردن
green
U
سبز
green
U
سبزیجات
green
U
رنگ سبز
green
U
بی تجربه
green
U
تازه
green
U
معتدل
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
خرم
green pepper
U
فلفل سبز
to turn green
U
سبز رنگ شدن
sap green
U
رنگ زرد مایل به سبز سیر
green card
U
کارت سبز
Green Berets
U
سبز کلاهان
village green
U
میدان دهکده
sea green
U
رنگ سبز مایل بابی
green stool
U
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
to incline to green
U
یا مایل بودن
to incline to green
U
بسیبزی زدن
in the green tree
U
بخت سبز
jade green
U
رنگ سبز یشمی
jade green
U
رنک سبزمایل به ابی
kendal green
U
پارچه پشمی سبزرنگ
long green
U
اسکناس پشت سبز
long green
U
دلار کاغذی پشت سبز
malachite green
U
سبز مالاشیت
mead green
U
سبز چمنی
olive green
U
رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green
U
سرعت گوی
pea green
U
زرد مایل بسبز
pea green
U
سبز نخودی
pomona green
U
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
green peppers
U
فلفل سبز
green ball
U
توپسبز
green beam
U
شعلهیسبز
By the green grass .
U
کنار چمن های سبز وخرم
green with envy
U
از حسادت ترکیدن
green thumb
<idiom>
U
green with envy
<idiom>
U
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green beans
U
لوبیا سبز
green roof
U
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
Green architecture
U
معماری سبز
Green Party
U
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
prophet's green
U
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
deep green
U
رنگ سبز تند و تیره
Dear Mr. Green .
U
آقای گرین عزیز ( محترم )
Light green.
U
رنگ سبز روشن
green cabbage
U
کلمسبز
green peas
U
نخودفرنگی
green russula
U
نوعیقارچسبز
green space
U
فضایسبز
green walnut
U
گردویتازه
practice green
U
شروعبهسبزشدن
bottle green
U
سبزپررنگ
Green Beret
U
تکاور - کماندو
green fingers
U
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper
U
برگهنظرخواهی
green salad
U
سالادسبز
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
green house
U
گرمخانه
green crop
U
علف تازه
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete
U
بتن تر
green concrete
U
بتن تازه
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone
U
نیزه ماهی
green crop
U
علیق سبز
green dragon
U
ارن
green dragon
U
فیل گوش
green house
U
گلخانه
green gun
U
لوله پرتاب سبز
green flag
U
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed
U
حسود
green eye
U
حسد
green eye
U
رشک
green dragon
U
درافیون
green dragon
U
لوف کبیر
green blind
U
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice
U
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean
U
لوبیای سبز
bowling green
U
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green
U
سبز نخودی
green belts
U
کمربند سبز
green belt
U
کمربند سبز
green revolution
U
انقلاب سبز
putting green
U
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green
U
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
almond green
U
رنگ مغز پستهای
bromocresol green
U
سبز برموکرزول
dark green
U
سبزسیر
green alga
U
جلبک سبز
grass green
U
رنگ سبز چمنی
forest green
U
رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green
U
سبز زیتونی
emerald green
U
سبززمردی
emerald green
U
زمردین
emerald green
U
زمردی
drive the green
U
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green light
U
چراغ سمت راست
green jaundice
U
سبزی
green vitriol
U
زاج سبز
green phosphor
U
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room
U
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green vegetable
U
سبزی خوراکی
green run
U
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand
U
ماسه تر
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green tea
U
چایی سبز
green tea
U
چای سبز
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green stuff
U
سبزیجات
green stuff
U
سبزی
green soap
U
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green peak
U
دارکوب سبز
green pea
U
نخود اتابکی
in the green tree
U
خوشبخت
green meat
U
سبزی
green meat
U
گیاه خوراکی
green mold
U
کفک سبز
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice
U
یرقان سبز
in the green tree
U
سرسبز
green wood
U
چوب تر
green old age
U
پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound
U
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com