Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
girl guides
U
دختران یشاهنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .
U
گلویش پیش دخترک گیر کرده
guides
U
راهنما
guides
U
راندن
guides
U
هدایت کردن
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
guides
U
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guides
U
راهنمایی کردن غلاف
guides
U
رهبر
guides
U
هادی
guides
U
کتاب راهنما
guides
U
راهنمایی کردن تعلیم دادن
guides
U
موج بر
guides
U
راهنمایی کردن
guides
U
ناو راهنما
guides post
U
فرمان راهنماها به جای خود
file guides
U
راهنمایپرونده
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
girls guides
U
پیشاهنگی دختران
we were preceded by the guides
U
راهنماها جلو ما میرفتند
her next was a girl
U
بچه دومش دختر بود
who is this girl ?
U
این دختر کیست
old girl
U
فارغالتحصیلمدرسهدخترانه
girl
U
دختربچه
girl
دختر
girl
U
دوشیزه کلفت
girl
U
معشوقه
girl friday
U
معاون زن
girl scouts
U
پیشاهنگ دختر
girl scouts
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl guide
U
دختر پیشاهنگ
bunny girl
U
زنیکهبالباسخرگوشیدرکابارهنوشیدنیسرو میکند
head girl
U
بچهسمبلونمونهمدرسه
girl guide
U
عضو پیشاهنگی دختران
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
chorus girl
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
to score with a girl
<idiom>
U
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
unlucky girl
U
آدم بد شانس
girl scout
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
U
پیشاهنگ دختر
girl friday
U
زن کار امد و لایق
girl friday
U
دستیار زن
bat girl
U
توپ جمع کن
call girl
U
فاحشه تلفنی
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
nautch girl
U
رقاصه
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
shop girl
U
شاگرد دکان
shop girl
U
شاگرد پادو
cover girl
U
ستارهی روی جلد
cover girl
U
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
the girl guardians
U
بزرگترهای دختران
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
The girl got panicky and gave herself away .
U
دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
U
دختر خودرأیی است
The blow made me giddy young girl .
U
دختر گیج وسر بهوایی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com