Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gas-cooled reactor
U
رآکتورگازسرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nuclear reactor
U
پیل اتمی
nuclear reactor
U
راکتور هستهای
nuclear reactor
U
واکنشگاه هستهای
reactor
U
عامل واکنش
reactor
U
عامل عکس العمل
reactor
U
راکتور
reactor
U
دستگاه تبدیل انرژی اتمی به حرارتی
reactor
U
چوک
reactor
U
پیچک
reactor
U
واکنشگاه
atomic reactor
U
واکنشگاه اتمی
breeder reactor
U
زایشگر
breeder reactor
U
راکتور زاینده
chemical reactor
U
واکنشگاه شیمیایی
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
convertor reactor
U
راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
current limiting reactor
U
پیچک کاهنده
fission reactor
U
واکنشگاه هستهای
fission reactor
U
واکنشگاه اتمی
fusion reactor
U
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
fusion reactor
U
راکتور فوریونی
gas cycle reactor
U
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
input reactor
U
پیچک ورودی
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
interphase reactor
U
پیچک متعادل کننده
line charge compensation reactor
U
پیچک جبرانگر
line charge compensation reactor
U
پیچک متعادل کننده
open cycle reactor system
U
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
protective reactor
U
راکتانس محافظ
reactor control
U
کنترل راکتور
reactor output
U
توان راکتور
boiling-water reactor
U
راکتورآبجوش
heavy-water reactor
U
رآکتورآبسنگین
pressurized-water reactor
U
رآکتورفشارآب
reactor building
U
ساختمانرآکتور
reactor core
U
هستهرآکتور
reactor tank
U
مخزنرآکتور
reactor vessel
U
مجرایرآکتور
fast breeder reactor
U
رآکتورهستهایکهبیشترازمصرفخود"پلوتونیوم "تولیدمیکند
to shut down a reactor
U
راکتوری را از کار انداختن
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
Other Matches
cooled
U
چاییدن
cooled
U
خنک
cooled
U
سرد
cooled
U
خونسرد خنک کردن
cooled
U
ارام کردن
air cooled engine
U
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
air cooled transformer
U
مبدل هوایی
water cooled transformer
U
مبدل ابی
p made with starch and cooled
U
یخ دربهشت
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com