Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gang board
U
تخته پل درازوباریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gang
U
دسته
gang
U
خرامش
gang up on someone
<idiom>
U
دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang
U
جمعیت تشکیل دادن
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
gang
U
سفرکردن
gang
U
رفتن
gang
U
مشی گام برداری
gang
U
گروه
gang
U
جمعیت
gang way
U
تخته پل
gang
U
دسته جنایتکاران
gang up
U
ملاقات کردن
gang up
U
جمع شدن
gang way
U
پل راهرو
gang up
U
گردهم امدن
gang way
U
گذرگاه
black gang
U
غلام سیاه
gang tackle
U
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
gang hook
U
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
deck gang
U
ملوان
gang week
U
هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
press-gang
U
دسته مامور جلب مشمولین
black gang
U
اتشکار موتورکشتی
gang hook
U
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang punch
U
منگنه دسته جمعی
gang capacitor
U
چندکاره
gang capacitor
U
خازن واریابل
deck gang
U
ملوان پل کشتی
gang punch
U
منگنه گروهی
chain gang
U
هم زنجیر
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
boat gang
U
نگهبان قایق
gang switch
U
کلید گروهی
gang days
U
روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
press gang
U
دسته مامور جلب مشمولین
head of a gang
U
سردسته
gang drilling machine
U
ماشین مته سری
to crack
[break up]
a gang
U
دسته جنایتکاران را منحل کردن
[اصطلاح روزمره]
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
gang drilling machine
U
دستگاه مته سری
gang tuning condenser
U
خازن قطاری
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
board
U
سوار
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board
U
از ناو پرت شدن
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board
U
تخته حاوی نقشه
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board
U
هیئت ژوری
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
هیات
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
اغذیه
board
U
غذای روی میز
board
U
میز غذا
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
تابلو
to go on board
U
سوارکشتی شدن
board
U
تخته
board
U
پانسیون شدن
board
U
منزل کردن
board
U
تخته پوش کردن
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
جلد کردن تخته
board
U
شدن
board
U
روکش کردن
board
U
تابلوی امتیازات
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
above board
به طور آشکار
above board
U
بی حیله
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
across the board
U
شامل تمام طبقات
across the board
یکسره
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
مقوا
board
U
صفحه مدار
board
U
برد
board
U
سکوی شیرجه
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
across the board
U
سرجمع
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
کشتی
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
sliding board
U
سرسره
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board
U
تخته شیرجه
sliding board
U
سراشیبی
splash board
U
سپر پاشنه قایق
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
eaves-board
U
لب بام
runing board
U
رکاب
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
status board
U
تابلو وضعیت
press board
U
مقوای فشرده
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
paddle board
U
تخته شنا
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
panel board
U
تابلوی برق
range board
U
میز تنظیم مسافت
programmer board
U
برد برنامه ریز
particle board
U
نوتخته
particle board
U
تخته خرده چوب
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board
U
پلاتینگ برد
paste board
U
مقوا
paste board
U
کارت
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
scaffold board
U
تخته چوب بست
scaffold board
U
تخته زیر پا
side board
U
میز قفسه دار
ouija board
U
لوح احضار
side board
U
میز کناری
side board
U
میز پا دیواری
side board
U
میز دم دستی
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
shoulder board
U
پیش فنگ
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
sea board
U
خط ساحلی
sea board
U
دریاکنار
sea board
U
کناردریا
sea board
U
کناره دریا
scale board
U
تخته نازک
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
U
میزاتو
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board
U
تختهحملونقل
skirting board
U
تختهپارچهای
route board
U
تختهتعیینمسیر
pressing board
U
تختهفشرده
placard board
U
تختهپلاکارد
louvre-board
U
سکویروزنهدار
lighting board
U
تختهروشنایی
for full board
U
برای تمام پانسیون
for half board
U
برای نیم پانسیون
governing board
U
کمیته حاکمه
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
front board
U
مقوایجلویی
board insulation
U
عایقتختهای
backing board
U
تختهپشتیبان
tread board
U
کف پله
top board
U
میز نخست شطرنج
to fall over board
U
ازکشتی پرت شدن
tilting board
U
صفحه کج شونده
three ply board
U
تخته سه لا
thin board
U
لا
terminal board
U
تخته ترمینال
terminal board
U
تخته کلم
terminal board
U
محوراتصال سیمها
terminal board
U
تخته اتصال سیم
tea board
U
سینی
takeoff board
U
تخته پرش طول
system board
U
برد سیستم
switch board
U
تابلوی برق
switch board
U
صفحه تقسیم برق
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
valley board
U
اب رو درهای
back board
U
جلدپشتی
alighting board
U
تختهتراز
emery board
U
سوهان ناخن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com