Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fusion bomb
U
بمب فوزیونی
fusion bomb
U
بمب ذوب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fusion
U
امیختگی
fusion
U
گداخت
fusion
U
همجوشی
fusion
U
گداز ذوب
fusion
U
اتصال
fusion
U
امتزاج
fusion
U
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
fusion
U
ترکیب وامتزاج
fusion
U
هم جوشی
fusion
U
ذوب گداز
fusion
U
عمل ترکیب هستهای
fusion
U
ذوب
fusion
U
گداز
fusion
U
ترکیب مواد منفجره
fusion
U
جوش هستهای
fusion cone
U
مخروطی اتصال
fusion reactor
U
راکتور فوریونی
nuclear fusion
U
ذوب هستهای
nuclear fusion
U
گداز هستهای
nuclear fusion
U
گداخت هستهای
nuclear fusion
U
همجوشی هستهای
atomic fusion
U
همجوشی اتمی
atomic fusion
U
گداخت اتمی
binaural fusion
U
در هم امیزی شنود دو گوش
enthalpy of fusion
U
انتالپی ذوب
fusion process
U
فرایند ذوب
fusion principle
U
اصل ترکیبات جوش خورده
fusion point
U
نقطه گداز
fusion energy
U
انرژی همجوشی هستهای
fusion energy
U
انرژی گداخت
fusion energy
U
انرژی ذوب
fusion energy
U
انرژی فوزیون
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
fusion coefficient
U
ضریب فوزیون
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
fusion angle
U
زاویه فوزیون
fusion welding
U
جوش ذوبی
fusion welding
U
جوشکاری ذوبی
heat of fusion
U
گرمای ذوب
heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
fusion reactor
U
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
binocular fusion
U
در هم امیزی دید دو چشمی
fusion cast basalt
U
بازالت ریختگی ذوبی
full fusion welding
U
جوش دادن اتصال
flicker fusion frequency
U
بسامد در هم امیزی سوسوها
fusion welding by thermochemical
U
جوشکاری ذوبی با انرژی ترموشیمیایی
latent heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
molar entropy of fusion
U
انتروپی مولی ذوب
molar heat of fusion
U
گرمای مولی ذوب
nuclear fusion energy
U
انرژی ذوب هستهای
thermit fusion welding
U
جوشکاری ذوبی حرارتی
resistance fusion welding
U
جوشکاری ذوبی مقاومتی
surface fusion welding
U
جوشکاری ذوبی سطحی
latent heat of fusion
U
گرمای ذوب
bomb
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
مخزن
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
H-bomb
U
بمب هیدروژنی
A-bomb
U
بمب اتمی
A-bomb
U
با بمب اتمی حمله کردن
bomb
U
بمب
bomb
U
نارنجک
bomb
U
بمباران کردن
bomb
U
شکست فاحش
bomb
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb
U
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
U
بن بست
bomb out
U
شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
gas bomb
U
بمب گازی
time bomb
U
بمب ساعتی
petrol bomb
U
نوعیبمببنزینی
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
plastic bomb
U
بمب خمیری
plastic bomb
U
بمب پلاستیکی
neutron bomb
U
بمب نوترونی
bomb factory
U
مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare
U
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
roadside bomb
U
بمب دست ساز
incendiary bomb
U
بمب اتش زا
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
glide bomb
U
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
para bomb
U
بمب چتردار
parcel bomb
U
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
letter-bomb
U
بمب نامهای
car bomb
U
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
bomb disposal
U
از کار انداختن بمب
cluster bomb
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
U
قالب
cluster bomb
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
U
کلاستر
atom bomb
U
بمب اتمی
bomb disposal
U
تخریب بمب
cluster bomb
U
خوشه
cluster bomb
U
دسته
cluster bomb
U
گروه
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
cluster bomb
U
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
U
مین خوشهای
hydrogen bomb
U
بمب هیدروژنی
fire bomb
U
بمب اتش زا
depth bomb
U
بمب زیرابی
depth bomb
U
بمب عمل کننده در زیر اب
cluster bomb
U
جمع کردن خوشه کردن
fire bomb
U
بمب اتش افروزبنزینی
fission bomb
U
بمب اتمی
fission bomb
U
بمب هستهای
fission bomb
U
بمب شکافت
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb
U
بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof
U
ضد بمب
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb damage assessment
U
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
To burst ( exploded) a bomb.
U
بمب ترکاندن
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb sighting system
U
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release line
U
خط رهایی بمب
smoke bomb discharger
U
تخلیهبمبدوددار
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com