English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
functional maps U نقشههای کارکردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U روش انتساب آدرس مخصوص به هر پورت
maps U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
maps U با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps U رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps U بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه
maps U نگاشتن طرح
maps U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
maps U شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
maps U نقشه
maps U نگاشت
maps U نگاشتن
maps U نقشه کشیدن
maps U ترسیم کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداشتن از
maps U رسم کردن
topographic maps U نقشههای ساختاری
relief maps U نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
projection maps U نقشههای فرافکنی
topographic maps U نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
functional <adj.> U قابل استفاده
functional <adj.> U کارکردی
functional <adj.> U مناسب
functional <adj.> U عملی
functional <adj.> U قابل اجرا
functional <adj.> U سودمند
functional <adj.> U به درد بخور
functional <adj.> U بدرد خور
functional <adj.> U دارای مزیت
functional <adj.> U باصرفه
functional <adj.> U مفید
functional <adj.> U اجرا شدنی
functional <adj.> U هدفمند
functional <adj.> U شایسته
functional <adj.> U درست
functional U وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
functional U مربوط به نحوه کار چیزی
functional U سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
functional U رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
functional U اصول مبادی
functional U اصلی
functional U اساسی
functional U تابعی
functional U کارکردی
functional U در حال کار
functional U تابعی وفیفه مندی
functional U وفیفه دار
functional U وابسته به شغل وپیشه
functional disorders U اختلالهای کارکردی
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
functional unit U واحدعملیاتی
functional validation U اعتباریابی کارکردی
functional autonomy U خود مختاری کارکردی
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
functional analysis U آنالیز تابعی [ریاضی]
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
functional unit U واحد در حال کار
functional unit U واحد وفیفه مند
functional team U تیم عمل کننده
functional programming U برنامه نویسی تابعی
functional blindness U نابینایی کارکردی
functional fixedness U تثبیت کارکردی
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional finance U سیاست مالی اصولی
functional character U دخشه وفیفه بندی
functional distribution U توزیع اساسی
functional diagram U نمودار وفیفه مندی
functional design U طرح وفیفهای
functional design U طرح وفیفه مندی
functional description U شرح وفیفهای
functional defect U نقص کارکردی
functional deafness U ناشنوایی کارکردی
functional group U گروه عاملی
functional psychology U روانشناسی کارکردی
functional psychosis U روان پریشی کارکردی
functional relation U رابطه تابعی
functional relationship U رابطه تابعی
functional specification U مشخصه عملیاتی
functional team U تیم اجرایی
functional residual capacity U فرفیت باقیمانده عملی
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
functional units of a computer U واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
functional principle [Technology] U عاملیت
functional principle [Technology] U کارکرد
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
directive effect of functional groups U اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
activating effect of functional group U گروه فعال ساز
activating effect of functional group U گروه زیاد کننده فعالیت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com