English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
characters U دخشه
characters U سیرت
characters U صفت
characters U عدد صحیح خصوصیت
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U صفت اختصاصی
characters U حرف
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters U نویسه
characters U علامت
characters U مجسم کردن شخصیت
characters U دخشه کاراکتر
characters per second U دخشه بر ثانیه
characters U مونه
characters U منش
characters U خیم
characters U نهاد سیرت
characters U صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
characters U خط
characters U رقم
magnetic characters U کاراکترهای مغناطیسی
idle characters U کاراکترهای عامل
characters of economic growth U خصوصیات رشد اقتصادی
Certain notorious ( dubious ) characters . U عده افراد معلوم الحال
fully U حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
fully U از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
fully U تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
fully U سیر
fully U کاملا
fully U تماما
fully empovered U دارای اختیارات تام
fully authorized U تام الاختیار
fully qualified U جامع الشرایط
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
fully automatic U کاملا" خودکار
fully automatic U تمام اتوماتیک
fully responsible U مکلف
fully cooked <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
well done [fully cooked] <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully-grown U رشدکاملکرده
fully-fledged U انجام تمام وکمال
fully ionized plasma U پلاسمای تمام یونیزه
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
The place was fully packed . U گوش تا گوش آدم نشسته بود
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
fully automatic machine U تمام اتومات
It hast fully registered with her . U درود گرم وصمیمانه
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
formed U ورقه
formed U ساخت
formed U شکل دادن
formed U صورت
self formed U خود ساخته
self formed U خود بخود تشکیل شده
formed U ایجاد یک شکل
formed U شکل
formed U شکل گرفتن سرشتن
formed U فراگرفتن
formed U صورت دیس
formed U تشکیل دادن
formed U شکل قالب
formed U پروردن
formed U قالب کردن
formed U بشکل دراوردن
formed U ریخت
formed U ترکیب
formed U تصویر وجه
formed U روش
formed U طریقه
formed U برگه ورقه
formed U فرم
formed U تشکیل دادن ساختن
formed U امادگی
formed U سابقه فعالیت اسب
formed U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
formed U یات مربوطه را وارد میکند
formed U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
formed U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed U صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
formed U نظم فرم
formed U طرز ورفتار
formed U نوع
formed U قسم
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed hole U سوراخ نیمرخ
myrtle formed U موردی
formed hole U سوراخ درمقطع طولی
myrtle formed U اس مانند
formed part U بخش شکل داده شده
die formed part U بخش قالبی حدیدهای
vault formed in the earth U طاق خاکی
formed milling cutter U دستگاه فرز فرم
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com