English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
front flap U زبانهجلویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flap U بال وپرزدن مرغ بهم زدن
flap U در پوش مستراح فرنگی
flap U باله هواپیما
flap U دری وری گفتن
flap U پرزدن
flap U slat
flap U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap U اویخته وشل
flap U صدای چلپ
flap U ضربه
flap U قسمت اویخته هر شیئی
flap U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flap U فلپ
plain flap U فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
flap pocket U جیبلبهدار
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
zapp flap U شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
cowl flap U فلپهای پوشش موتور
jet flap U فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
kruger flap U فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
mid flap U فلپ میانی
mud flap U گلگیر
plain flap U فلپ ساده
table flap U قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
fly flap U مگس ران
fly flap U مگس پران
flip flap U یکجورترقه یا اتش بازی پشتک
flap valve U شیر یک طرفه
flap gate U دریچه یک طرفه
flap eared U دالگوش
flap eared U اویخته گوش
flap angle U زاویه فلپ
dive flap U ترمز هوایی از نوع فلپ
body flap U زبانهبدنه
tabbed flap U فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
flip flap U معلق
gun flap U یقهشکاری
flap hydraulic jack U جکهیدولیکبالههواپیما
variable camber flap U فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
leading edge flap U لبهبرجستهباله
fuel tank flap U درباکبنزین
gill type flap U فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
trailing edge flap U لبهبرجستهپشتیباله
internally blown flap U فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
to go to the front U بجبهه رفتن
in the front <adv.> U در جلو
to go to the front U داخل جنگ شدن
in front <adv.> U در جلو
at front <adv.> U در جلو
in the front <adv.> U جلو
at front <adv.> U در پیش
in front <adv.> U در پیش
at the front <adv.> U در مقابل
at the front <adv.> U در پیش
at the front <adv.> U در جلو
in front of U در قبال
in the front <adv.> U در پیش
at front <adv.> U در مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
up front U در انظار
at the front U در جلو
up front <idiom> U روراست ،صحیح
up front U چشمگیر
up front U رک و راست
up front U با صراحت و صداقت
up front U جلو چشم مردم
up front U از پیش
up front U پیشاپیش
up front U بیعانه
front U نمای ساختمان
at the front <adv.> U جلو
in front <adv.> U جلو
up front U رک
at front <adv.> U جلو
up front U بیپرده پوشی
up front U پیش -
front U پیش
front U در قبال
front U بازی در سانتر
front U نمای جلو
front U نمای ساختمان
front U یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشانگرهای وضعیت
front U بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
front U جلو
front U به جلو
front U فرمان سر روبرو جلو
front U صف پیش
front U نما طرز برخورد
front U جلودار
front U منادی جبهه جنگ
front U بطرف جلو روکردن به
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front U درصف جلوقرارگرفتن
front U جبهه هوا
front U خط اول میدان رزم پیشانی
front U سمت دشمن
front U جبهه
front man U منادی
fall front U پیشآمدگیجلویدکور
warm front U جبهه هوای گرم
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
front apron U جلویکروات
front beam U شاغولجلویی
front binding U روپوشجلویی
front board U مقوایجلویی
front brake U ترمزجلو
front crossbar U مانعپیشین
front derailleur U درایلرجلویی
front man U پیشرو
front men U جلودار
front men U منادی
wave front U جبهه امواج رادیویی
wave front U جبهه موج
front rake U زاویه شیب
action front U حاضر به تیر
front-page U مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front-page U سرصفحه
front page U مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front page U سرصفحه
front porch U میدان جلو
front men U پیشرو
water front U جبهه رطوبتی
front line U 9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
front-runners U دونده پیشتاز
front-runner U دونده پیشتاز
front runner U دونده پیشتاز
cold front U پیشان هوای سرد
front bench U اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
front crawl U شنایکرال
front door U دراصلیساختمان
In the front rank. U درصف جلو
cold front U جبهه هوای سرد
shop front U ازاره نمای بنا
front wheel U چرخجلو
front tip U آبپاشنوکاتو
front point U میخجلویکفش
front foil U فلزورقهایجلویی
front footrest U پدالجلویی
front indicator U فشارسنج
front indicator U جلو
front knob U دستگیریجلویی
front lamp لامپ جلو
front leg U پایهجلو
front lights U چراغهایجلو
front mudguard U گلگیرجلو
front pipe U لولهجلو
front pocket U جیبجلو
front strain U کرنش پیچشی
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
front view U نمای جلو
front matter U پیش گفتار
front matter U مقدمه
home front U عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ
front lines U خطوط جلو جبهه
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
front court U نیمهای که به ان حمله میشود
front lines U خطوط مقدم
front bearing U یاطاقان جلو
mach front U میله انتن سرعت سنج هواپیما
mach front U انتن ماخ سنج
front lines U خط مقدم جبهه
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
front panel U تابلوی جلو دار
front wall U دیوار جلو
front underlock U خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
front view U نمای جلویی
front sight U مگسک
front rank U صف جلو
front raise U تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
front view U جبهه
front view U پیشانی
front race U پیشتازی
front putty U بتونه جلو
front drop U پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
front wall U دیوار مقابل اسکواش
front liner U سانتر فوروارد
odd front U خط دفاعی 4 نفره
front lighting U روشنایی جلو ساختمان
shirt front U پیش سینه اهاری
shirt front U پیش سینه
sight front U دید جلو در نقشه برداری
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
front axle U اکسل جلو
the front door U درجلو
the front door U درورد
fore front U نمای اصلی
front man U جلودار
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
type front U ماشین تایپ به جلو
sea front U نمای دریایی شهر
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
front end U نرم افزار نهایی
popular front U ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
front face U سطح برجسته
popular front U جبهه ملی
popular front U جبهه خلق ملی
front end U سر جلویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com