English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
friction match U کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
friction U مالش
friction U حساسیت
friction U مالش اختلاف
friction U اصطکاک [فیزیک]
friction U سایش
friction U اصطکاک
match U مطابقت
match U همتا کردن
match U جور کردن
match U مسابقه
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
match U تطبیق
match U تطابق
match U مطابقت کردن
match up U یارگیری
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match U تطبیق تطابق
match U چوب کبریت
match U مسابقه کبریت
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
match U علامت دوبدو گذاشتن چوب
match U حریف
match U همتا
match U نظیر
match U لنگه همسر
match U جفت
match U ازدواج زورازمایی
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U جور بودن با
match U بهم امدن
internal friction U مالش درونی سایش داخلی
internal friction U اصطکاک درونی
internal friction U سایش درونی
hydraulic friction U اصطکاک ابی
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
friction welding U جوشکاری مالشی
friction velocity U سرعت اصطکاکی
friction tape U نوار چسب
friction surface U سطح اصطکاک ترمز
friction pile U شمع اصطکاکی
friction pile U شمع مالشی
internal friction U اصطکاک داخلی
internal friction U گرانروی
tax friction U اصطکاک مالیاتی
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
static friction U اصطکاک ساکن
static friction U اصطکاک در استانه حرکت
sliding friction U اصطکاک لغزشی
skin friction U مقاومت پوسته
friction strip U نوارآتشزن
rolling friction U اصطکاک غلتشی
magnetic friction U مالش مغناطیسی
kinetic friction U اصطکاک جنبشی
internal friction U وشکسانی ویسکوزیته
side friction U اصطکاک جانبی
internal friction U چسبندگی
circular friction saw U اره کمانهای اصطکاکی
economic friction U اصطکاک اقتصادی
economic friction U موانع اقتصادی
coefficient of friction U ضریب مالش
coefficient of friction U ضریب اصطکاک
angle of friction U زاویه مالش
angle of friction U زاویه اصطکاک
fluid friction U اصطکاک روغنی
friction coefficient U ضریب اصطکاک
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
friction clutch U کلاچ اصطکاکی
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
friction factor U ضریب اصطکاک
telex match U رویارویی تلکسی
to strika a match U کبریت زدن
winner of a match U برنده مسابقه
wresthing match U مسابقه کشتی
match points U اخرین امتیاز
Test match U مسابقه ازمایشی
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
slow match U کبریت کند سوز
wrestling match U مسابقه کشتی
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
match point U اخرین امتیاز
These gloves do not match . U این دستکشها لنگه به لنگه است
To strike a match. U کبریت زدن
slanging match U بزنبزن کتککاری
shouting match U بحثوجدلپرسروصدا
return match U بازیبرگشت
a good match U زن و شوهری که خوب بهم بخورند
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
brimstone match U کبریت گوگردی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
match maker U ترتیب دهنده مسابقه
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
love match U عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
match race U مسابقه دو بین دو نفر
match box U قوطی کبریت
safety match U کبریت بی خطر
ballistic match U تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
radio match U رویارویی رادیویی
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
quick match U فتیله توپ یا ترقه
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
friction loss in pipes U افت بار در لوله ها
brush friction loss U اتلاف مالشی زغال
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
friction for fittings and valves U اصطکاک در شیرها و بستها
coefficient of internal friction U ضریب اصطکاک داخلی
friction horse power U توان تلف شده
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
magnetic friction clutch U کلاج مالشی مغناطیسی
angle of internal friction U زاویه اصطکاک داخلی
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
surface friction drag U پسای اصطکاک سطح
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
to strike a match or light U کبریت زدن
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
four column friction screw press U پرس اصطکاکی چهار ستونی
vincent friction screw press U پرس وینسنت
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com