Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free of shipping costs
<adj.>
U
حمل رایگان
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free shipping
<adj.>
U
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
U
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
U
ارسال مجانی
free of forwarding costs
<adj.>
U
حمل رایگان
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
shipping
U
بار
shipping
U
ترابری
shipping
U
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
shipping
U
ارسال کالاها
shipping
U
کشتیرانی ناوگان
shipping
U
حمل
shipping
U
حمل و نقل
shipping
U
کشتیرانی
shipping
U
بارگیری
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
shipping agent
U
نماینده شرکت کشتیرانی
shipping trade
U
تجارت حمل و نقل
shipping trade
U
صنعت حمل و نقل
assault shipping
U
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
chamber of shipping
U
انجمن صاحبان کشتی
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
shipping agent
U
اژانس حمل
shipping instructions
U
دستورات حمل
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
shipping marks
U
علامتهای روی بسته بندی
shipping conference
U
کنفرانس کشتیرانی
shipping agent
U
شرکت حمل
shipping terms
U
شرایط حمل
shipping line
U
خط کشتیرانی
shipping time
U
مدت زمان ارسال کالا
shipping unit
U
واحد حمل
shipping documents
U
اسناد حمل
on costs
U
هزنههای ثابت
with costs
U
بعلاوه هزینه دادرسی
with costs
U
با هزینه دادرسی
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
costs
U
هزینه دادرسی
costs
U
خسارت دادرسی
at all
[any]
costs
<adv.>
U
در هر حال
[بی شرط]
overall costs
U
هزینه کامل
overall costs
U
هزینه کلی
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
total costs
U
هزینه کامل
total costs
U
هزینه کلی
running costs
U
پرداختروزانهپول
joint costs
U
هزینه مشترک
costs of proceedings
U
مخارج عدلیه
carriage costs
U
هزینه باربری
estimate of costs
U
تخمین مخارج
joint costs
U
هزینههای مشترک
carriage costs
U
هزینه حمل و نقل
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
comparative costs
U
هزینههای نسبی
costs arabicus
U
قسط شیرینی
costs of proceedings
U
هزینه دادرسی
holding costs
U
مخارج نگهداری
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
historical costs
U
هزینه واقعی
design costs
U
هزینههای طراحی
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
I must get hold of her at all costs.
U
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
building costs
U
هزینههای ساختمان
internalization of costs
U
داخلی کردن هزینه ها
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
It costs quite a bit .
U
کلی پولش می شود
fixed costs
U
هزینههای ثابت
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
average costs
U
معدل هزینه کل محصولات
bill of costs
U
صورت هزینه دادرسی
historical costs
U
هزینه اولیه
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
overhead costs
U
هزینههای عمومی
taxation of costs
U
مالیات هزینه دادرسی
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
construction costs
U
هزینه های ساخت و ساز
storage costs
U
هزینههای انبارداری
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
prime costs
U
هزینههای اولیه
selling costs
U
هزینههای فروش
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
real costs
U
هزینههای واقعی
spillover costs
U
هزینههای خارجی
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
standard costs
U
هزینههای استاندارد
standard costs
U
هزینههای نرمال
construction costs
U
هزینه های ساختمان
to carry costs
U
هزینه مرافعه دادن
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
wage costs
U
مخارج دستمزد
overhead costs
U
هزینههای اضافی
material costs
U
هزینههای مواد
valuation of costs
U
ارزش گذاری هزینه ها
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
additional costs
[expenses]
U
هزینه های اضافی
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
to fix a person with costs
U
هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
having free will
U
فاعل مختار
You are free to go now.
U
اکنون آزادید بروید.
having free will
U
ازادکار
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free for all
U
داد وبیداد
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
i did that of my own free will
U
به میل خود
free for all
U
زدوخوردهمگانی
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
U
جایز
free
U
ازادکردن
free
U
بخشودن
free
U
تحویل
free
U
فاقد
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
free will
U
اختیاری
free will
U
ازادی اراده
free will
U
طیب خاطر
free will
U
اراده ازاد
free will
U
اختیار
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
free
U
ازاد
free
U
مطلق
free
U
مستقل
free
U
اختیاری مختار
free
U
مجانی
free
U
رایگان سخاوتمندانه
free
U
مجاز منفصل
free
U
رها
free
U
بطور مجانی ازادکردن
free
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
بازیگر ازاد
free
U
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
U
حرکت قایق در جلو باد
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
<adj.>
U
دست و دلباز
free
U
روا
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free volume
U
حجم ازاد
free verse
U
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine
U
توربین ازاد
free trader
U
بدون گمرک
free trader
U
تجارت ازاد
heart free
U
ازاد ازقید عشق
heart free
U
مبرا از عشق
free tower
U
برج پرش ازاد
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
free throw
U
پاس بدون مانع
guns free
U
توپها اتش باختیار
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
free wheeling
U
خلاصی
free wheeling
U
حالت خلاصی
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
U
فضای ازاد
running free
U
خلاص کار کردن
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
free wheel
U
حرکت بدون رکاب زدن
free with ones money
U
ولخرج
free world
U
جهان ازاد
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
free zone
U
منطقه ازاد
free vortex
U
گرداب ازاد
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free tower
U
برج ازاد
free throw
U
پرتاب ازاد
free throw
U
پنالتی
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinkers
U
ازاد فکران
free thinker
U
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free swimming
U
قادر به شنا
free swimming
U
شناور
free stream
U
جریان ازاد
obsolescence free
U
دستگاه متروک
free support
U
تکیه گاه ازاد
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
free surface
U
سطح اب ازاد
free surface
U
مخازن ازاد اب
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com