English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U حمل کننده
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U نامه بر
carrier U باربر
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U دستگاه کاریر
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U موج حام-ل
carrier U مکاری
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U مشابه 1595
carrier U ارسال داده ساده
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U موسسه حمل و نقل
carrier U ترک بند
carrier U حامل
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U carrier aircraft
aircraft carrier U carrier : syn
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
common carrier U متصدی حمل ونقل
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
ammunition carrier U مهمات بیار
carrier wave U موج حامل
color carrier U حامل رنگ
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
air carrier U شرکت ترابری هوایی
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
battery carrier U شاسی باتری
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
carrier detect U تشخیص حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier gas U گاز حامل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier handle U دسته حمل
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier detect U کشف حامل
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier pigeons U کبوتر قاصد
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier system U سیستم حامل
carrier pigeon U کبوتر قاصد
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
carrier handle U دستگیره حمل
common carrier U گاراژ دار
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
oxygen carrier U اکسیژن بر
personnel carrier U نفربر
personnel carrier U خودرو نفربر
sound carrier U حامل صوت
troop carrier U نیرو بر
video carrier U حامل ویدئو
water carrier U دلو
weapon carrier U حامل جنگ افزار
lumber carrier U کشتی تیر بر
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
fuse carrier U فیوزگیر
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
hod carrier U ناوه کش
image carrier U حامل تصویر
letter carrier U نامه رسان پستچی
letter carrier U چاپار
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
log carrier U حاملچوبگرد
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
puck carrier U گوی دار
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
carrier frequency U فرکانس موج حامل
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier U مکاری
data carrier U داده بر
data carrier U حامل داده ها
data carrier U حامل داده
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
piton-carrier U میخحامل
suit carrier U پوششکتوشلوار
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
carrier color signal U پیام رنگی حامل
carrier color signal U پیام رنگ تابی
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
breech block carrier U الات متحرک
breech block carrier U حامل کولاس
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
free U روا
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free U ازادکردن
free U جایز
free <adj.> U دست و دلباز
free will U اختیاری
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free will U طیب خاطر
free for all U داد وبیداد
free for all U زدوخوردهمگانی
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U ازاد
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U فاقد
free U تحویل
free U بخشودن
free will U اراده ازاد
free U مطلق
i did that of my own free will U به میل خود
free U ترخیص کردن میدانی
i did that of my own free will U این کار را کردم
free U مستقل
free will U اختیار
free U اختیاری مختار
free U رایگان سخاوتمندانه
free U بطور مجانی ازادکردن
free U مجانی
free U مجاز منفصل
free will U ازادی اراده
free U رها
free U حرکت قایق در جلو باد
free U بازیگر ازاد
having free will U ازادکار
having free will U فاعل مختار
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free tower U برج پرش ازاد
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex U گرداب ازاد
free volume U حجم ازاد
free trader U تجارت ازاد
free trader U بدون گمرک
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine U توربین ازاد
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
heart free U ازاد ازقید عشق
heart free U مبرا از عشق
free kick U ضربهآزاددرفوتبال
free zone U منطقه ازاد تجاری
free zone U منطقه ازاد
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
free world U کشورهای غیرکمونیست
free world U جهان ازاد
free with ones money U ولخرج
free wheeling U خلاصی
free wheeling U حالت خلاصی
guns free U توپها اتش باختیار
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free play U بازی ازاد
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free play U بدون محدودیت
free play U لق
free play U ازاد
free of tax U بدون مالیات
free on boand U فوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com