English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free association U تداعی ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association U اتریش
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association U سوئد
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
european free trade association U A .T.F.E
Other Matches
association U همباش
association U وابستگی وابسته سازی
association U امیزش
association U پیوند ارتباط
association U تداعی معانی تجمع
association U پیوستگی
association U معاشرت اتحاد
association U انجمن
association U شرکت
association U تداعی
association U هم خوانی
association U تجمع
association U اجتماع
association school U مکتب تداعی
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
association pathway U گذرگاه ارتباطی
association of ideas U تداعی معانی
association method U روش تداعی
association nuclei U هستههای ارتباطی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
association neuron U نورون ارتباطی
association areas U مناطق ارتباطی
article of association U اساسنامه شرکت
articles of association U اساسنامه
artieles of association U شرکت ناور
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
association coefficient U ضریب ارتباط
association cortex U قشر تداعی
association croquet U کروکه انگلیسی
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
argument association U وابسته سازی نشانوند
association test U ازمون تداعی
housing association U انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
trade association U تشکیلات صنفی
residents' association U انجمنشورایمحل
producers association U انجمن تولید کنندگان
trade association U انجمن صنفی
memorandum of association U شرکتنامه تجاری
memorandum of association U اساسنامه شرکت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
forward association U تداعی رو به جلو
association time U زمان تداعی
backward association U تداعی وارونه
bar association U کانون وکلا دادگستری
bar association U کانون وکلا
clang association U تداعی اوایی
association football U اتحادیه فوتبال
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
frontal association area U منطقه ارتباطی پیشانی
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
word association test U ازمون تداعی واژه ها
parent-teacher association U انجمناولیاومربیان
association in information systems U professionals
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
association in information systems U انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
national computer graphics association U انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
free will U ازادی اراده
free for all U داد وبیداد
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
having free will U فاعل مختار
having free will U ازادکار
i did that of my own free will U به میل خود
i did that of my own free will U این کار را کردم
free for all U زدوخوردهمگانی
free will U اختیار
free will U اراده ازاد
free will U طیب خاطر
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free will U اختیاری
free U بازیگر ازاد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U حرکت قایق در جلو باد
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U بخشودن
free U ازادکردن
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U جایز
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free U تحویل
free U فاقد
free U روا
free U رایگان سخاوتمندانه
free U ترخیص کردن میدانی
free <adj.> U دست و دلباز
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U بطور مجانی ازادکردن
free U رها
free U مجاز منفصل
free U مجانی
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U اختیاری مختار
free U مستقل
free U ازاد
free U مطلق
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine U توربین ازاد
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free throw U پاس بدون مانع
free tower U برج پرش ازاد
free tower U برج ازاد
free trader U بدون گمرک
free trader U تجارت ازاد
free volume U حجم ازاد
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
guns free U توپها اتش باختیار
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
heart free U ازاد ازقید عشق
heart free U مبرا از عشق
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free zone U منطقه ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
free vortex U گرداب ازاد
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free zone U منطقه ازاد تجاری
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling U خلاصی
free with ones money U ولخرج
free world U جهان ازاد
mean free path U مسافت ازاد متوسط
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free play U بازی ازاد
free play U ازاد
free play U لق
free play U بدون محدودیت
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free of cost U مفت
free rocket U موشک ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free person U حر
free oscillation U نوسان ازاد
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free of expense U مجانی
free of expense U بیخرج
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of tax U بدون مالیات
free on boand U فوب
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free surface U سطح اب ازاد
free surface U مخازن ازاد اب
free surface U سطح ازاد
free swimming U شناور
free swimming U قادر به شنا
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinkers U ازاد فکران
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
free thought U ازادی فکر لامذهب
free throw U پنالتی
free support U تکیه گاه ازاد
free stream U جریان ازاد
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space U فضای ازاد
free space U فضای خالی
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free wheeling U حالت خلاصی
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free spoken U بی محابا
free spokenness U رک گویی
free spokenness U ساده گویی
free throw U پرتاب ازاد
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
free shipping <adj.> U ارسال رایگان
postage-free <adj.> U ارسال رایگان
free shipping <adj.> U حمل رایگان
postage-free <adj.> U حمل رایگان
problem-free <adj.> U بدون دردسر
free rider U آدم انگل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com