Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frame up
U
توط ئه
frame up
U
دوز وکلک
frame up
U
دسیسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
frame
U
قاب
frame
U
چارچوب
frame
U
قاب کردن قاب گرفتن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
frame
U
تنظیم کردن
frame
U
بیان کردن
frame
U
فرمول
frame
U
قاعده
frame
U
منطق اسکلت
frame
U
ساختمان
frame
U
چهارچوب تنه
frame
U
بدن
frame
U
پاپوش درست کردن
frame
U
صحنه
frame
U
شاسی
frame
U
چهارچوب
frame
U
قواره
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame
U
باربست
frame
U
سازه
frame
U
قاب کادر
frame
U
دنده عرضی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame
U
کالبد
frame
U
تنه
frame
U
فریم
frame
U
قاب چارچوب کمان
frame
U
استاتور استخوان بندی
frame
U
هیکل حالت موقتی
frame
U
کنترل هایی
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
frame
U
خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame
U
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame
U
قاب کردن
frame of reference
U
چهارچوب داوری
frame-up
U
پرونده سازی
frame-up
U
توط ئه
frame-ups
U
پرونده سازی
frame-ups
U
توط ئه
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
bar frame
U
تیرک قاب
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
casement frame
U
قاب بازشو
chassis frame
U
چارچوب شاسی
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
distribution frame
U
مقسم
door frame
U
چارچوب در
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
frame antenna
U
انتن چارگوش
frame frequency
U
بسامد صحنه
frame house
U
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus
U
شاسی
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
frame of hachsaw
U
کلاف اره چکی
frame partition
U
جداگر سازه دار
frame partition
U
تیغه تیرپایهای
frame partition
U
تیغه قالبی
frame work
U
چهارچوب
full frame
U
قاب کامل
gap frame press
U
پرس "سی " شکل
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
machine frame
U
چارچوب دستگاه
magnet frame
U
یوغ اهنربایی
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
mast frame
U
قاب چهارگوش
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
middle rial of door frame
U
قیدچه
mirror frame
U
جعبه اینه
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
page frame
U
قالب صفحه
page frame
U
قاب صفحه
picture frame
قاب عکس
piling frame
U
داربست
plan frame
U
چارچوب برنامه
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
saw frame
U
کمان اره
space frame
U
قاب سه بعدی
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
two light frame
U
پنجره دو قلو
two light frame
U
پنجره دوچشمه
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
wood frame construction
U
ساختمان با استخوانبندی چوبی
cold frame
U
سرما دورکن
freeze-frame
U
قاب ایستایی
freeze-frame
U
قاب ایستا
time frame
U
چارچوب زمانی
Other Matches
K-frame
U
قاببصورتحرفk
to frame someone
U
کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
frame push
U
اهرم فشاردهنده
frame stile
U
قالبنردبانی
burner frame
U
سوخت
head of frame
U
سرقاب
burner frame
U
قالب
metal frame
U
قالبفلزی
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
time frame
U
مدت لازم
portal frame
U
قالبدرگاهی
overhead frame
U
قالببالایسر
roller frame
U
قالبدورانی
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
warp frame
U
قاب چله
frame agreement
U
توافق اولیه
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
box-frame
U
قاب صندوقی
frame of mind
U
حالتذهنیفرد
climbing frame
U
وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame
U
قالبفلزی
sash frame
U
حمایلقاب
sill of frame
U
آستانهقاب
timber frame
U
قالبچوبی
track frame
U
قالبشیار
vertical frame
U
قالبعمودی
walking frame
U
قالبچهارپا
warping frame
U
قالبپیچنده
web frame
U
قالبشبکهای
door-frame
U
چارچوب در
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
track roller frame
U
قالبگردندهشیاردار
frame of mind (good or bad)
<idiom>
U
sewing: sewing frame
U
ماشیندوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com